responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فلسفه اخلاق نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 129
انسان خیال بکند وجدان ، حسی است مستقل از حس خداشناسی ، و کارش این‌ است که برای ما تکلیف معین می‌کند بدون اینکه مکلفی را به ما شناسانده‌ باشد مکلف هم خودش است خودش مستقلا برای ما تکلیف معین می‌کند و ما باید تکلیف او را بشناسیم .
بیان کانت عیبش فقط در همین جهت بود که می‌خواست [ ندای ] وجدان را به عنوان یک تکلیف که " تکلیف معین کن " از خود ضمیر انسان سرچشمه‌ می‌گیرد و ماوراء ضمیر انسان نیست معرفی کند نه ، ضمیر انسان درک می‌کند تکلیف را آنچنان که درک می‌کند تکلیف کننده را وجدان و الهامات وجدانی‌ ، همه ناشی از فطرت خداشناسی انسان است منطق قرآن این است . قرآن‌ می‌گوید : « و نفس و ما سویها فالهمها فجورها و تقویها »[1] . تقوا همان تقوی الله است نه چیز دیگری ، فجور ، خروج عن حکم الله است نه چیز دیگری .
بنابر این نظریه وجدان بسیار نظریه درستی است ولی عیبش این است که‌ یک قدم آن طرف تر نرفته است که بگوید : نمی‌شود که یکدفعه انسان آفریده‌ شده باشد و یک نیروی مستقل از همه چیز در او پدید آمده باشد که فقط می‌گوید تکلیف تو این است نه ، وجدان انسان اتصال دارد به ریشه و تمام‌ عالم هستی او تکلیف تو را از جای دیگر گرفته و به تو می‌دهد شامه دل است‌ دل ، شامه دارد و با آن خدا را می‌شناسد و به طور فطری تکلیف خدا را می‌شناسد ، که ما این الهامات را " اسلام فطری " می‌نامیم . « و اوحینا


[1] سوره شمس ، آیه . 8

نام کتاب : فلسفه اخلاق نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 129
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست