نام کتاب : فطرت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 71
همدیگر جفت و جور میکند ، از جفت و جور کردن آنها پلی و ارتباطی برقرار
میکند و در نتیجه ، فکر جدید و راه حل جدید برایش پیدا میشود . حیوان
اینها را ندارد ، حیوان فقط حس میکند ، همین مشاهده سطحی ، مثلا رنگها را
که ما میبینیم آنها هم میبینند ، حرارت را که ما احساس میکنیم آنها هم
احساس میکنند . از این بیشتر نیست . ولی فکر کردن از مختصات انسان
است .
امتیازات انسان
مسأله دوم در مورد امتیاز انسان از غیر انسان یک سلسله گرایشهای خاص
در انسان است که این گرایشها را از یک طرف میتوان " گرایشهای مقدس
" نامید و از طرف دیگر میتوان گرایشهایی دانست نه بر اساس خود محوری
، یعنی انسان یک سلسله گرایشها دارد که این گرایشها از " خود محوری "
بیرون است . " خود محوری " یعنی چه ؟ یعنی گرایشهایی که در نهایت امر
، خود فردی باشد . این در حیوان هم هست ، در انسان عادی هم هست . حیوان
هم گرایش به تغذیه دارد ولی این گرایش به تغذیه گرایش به سوی خود
اوست ، یعنی گرایش دارد به جذب غذا برای خود . انسان هم البته یک
سلسله گرایشهای بر اساس خودمحوری دارد ، چون انسان در عین اینکه انسان
است حیوان است بلکه اول حیوان است بعد انسان است . اینگونه گرایشها
در انسان هم هست .
حال مسأله این است که انسان یک سلسله گرایشهای دیگری دارد که این
گرایشها اولا بر اساس خودمحوری نیست و ثانیا انسان در وجدان خود برای
این گرایشها یک نوع قداست قائل است .
نام کتاب : فطرت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 71