نام کتاب : فطرت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 70
میکنیم ، و چه کلمه خوبی هم از قدیم انتخاب شده بوده است ، چون "
ادراک " یعنی دریافتن و رسیدن . فلاسفه هم روی ریشه لغوی این کلمه تکیه
کردهاند . در زبان عربی ، اگر کسی در جستجوی چیزی باشد و به آن برسد
میگویند " ادرکه " ، مثلا اگر انسانی ، انسانی را تعقیب کند او فرار
میکند ، این هم به دنبالش میدود ، یک وقت به او میرسد و یک وقت به
او نمیرسد ، اگر به او برسد میگویند " ادرکه " .
دریافت انسان جهان خارج را ، نوعی اتصال و ارتباط است میان انسان و
جهان خارج که گویی انسان تا وقتی که جاهل است ، میان او و جهان ، پرده و
مانعی است ، همین قدر که به جهان عالم میشود ، به جهان میرسد ، نوعی
رسیدن است .
بدون شک در این جهت نه جمادات نه نباتات و نه حیوانات با انسان
شریک نیستند . حیوانات یک نوع آگاهی مبهمی از جهان خارج دارند ولی آن
آگاهی قدر مسلم این است که در سطح آگاهی انسان نیست . لا اقل آنها فکر
نمیکنند ، چون فکر کردن یعنی یک موجود با سرمایههای دریافتیای که دارد
به یک سرمایه جدید دست یابد ، یعنی از آنچه که میداند چیزی را که
نمیداند کشف کند . شما وقتی که مینشینید به فکر کردن درباره موضوعی ،
وقتی که مشکلی دارید ، بعد مینشینید فکر میکنید و راه حلی کشف میکنید .
این " فکر کردن " چه عملی است ؟ عمل این است که با نوعی برقرار کردن
رابطه میان معلوماتی که دارید مجهولی را تبدیل به معلوم میکنید ، یعنی
یک راه حل جدید کشف میکنید ، درست مثل حالت توالد و تناسل در عالم
ماده و در عالم جسم که دو موجود مذکر و مؤنث با یکدیگر ازدواج میکنند و
از ازدواج آنها مولود جدیدی به وجود میآید . انسان هنگامی که فکر میکند
آن سرمایهها را با
نام کتاب : فطرت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 70