نام کتاب : سیری در نهج البلاغه نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 313
سر و صورتی بدهیم ، کار آن خانه فعلا دیر نمیشود فرصت زیاد است .
در حالی که شخص در تردید به سر میبرد و نمیداند که به زودی منتقل
خواهد شد و یا سالهای دیگر در این خانه خواهد ماند ، شخص عاقلی پیدا
میشود و میگوید نسبت به کارهای مربوط به این خانه که فعلا ساکن آن هستی
چنین فرض کن که برای همیشه در اینجا باقی خواهی بود علیهذا اگر احتیاج
به تعمیر و اصلاح هست انجام بده ، ولی نسبت به کارهای مربوط به خانه دوم
چنین فرض کن که فردا منتقل خواهی شد ، پس هر چه زودتر نواقص و
ناتمامیهای آنجا را تکمیل کن .
نتیجه چنین دستوری اینست که انسان در هر دو قسمت کوشا و جدی میشود .
فرض کنید میخواهد دست به کار تحصیل علم و یا تالیف کتاب و یا
تاسیس موسسهای بزند که سالها وقت و فرصت میخواهد ، اگر بداند عمرش
کفاف نمیدهد و کارش ناتمام میماند شروع نمیکند ، اینجا است که میگویند
چنان بیندیش که عمرت دراز است . ولی همین شخص از نظر توبه و جبران
گذشتهها ، از نظر اداء حقوق الهی و حقوق مردمی ، و بالاخره از نظر کارهائی
که وقت و فرصت کم هم کافی است ، امروز نشد ، فردا ، فردا اگر نشد ،
پس فردا هم میشود انجام داد چیزی که هست ممکن است انسان امروز را به
فردا و فردا را به پس فردا بیفکند اما فردائی یا پس فردائی نیاید . در
نام کتاب : سیری در نهج البلاغه نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 313