نام کتاب : سیری در سیره ائمه اطهار نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 205
با آل علی بد رفتار کردند ، چنین کردند چنان کردند ، حالا سزاوار است که
تو افضل آل علی را که امروز علی بن موسی الرضا است بیاوری و لایتعهد را
به او واگذار کنی ، و مأمون قلبا حاضر نبود اما چون فضل این را خواسته
بود چارهای ندید .
باز بنابراین فرض که ابتکار از فضل بود ، فضل چرا این کار را کرد ؟
آیا فضل شیعی بود ؟ روی اعتقاد به حضرت رضا این کار را کرد ؟ یا نه ، او
روی عقاید مجوسی خود باقی بود ، خواست عجالتا خلافت را از خاندان عباسی
بیرون بکشد ، و اصلا میخوا ست با اساس خلافت بازی کند ، و بنابراین با
حضرت رضا هم خوب نبود و بد بود ، و لهذا اگر نقشههای فضل عملی میشد
خطرش بیشتر از خلافت خود مأمون بود چون مأمون بالاخره هر چه بود یک
خلیفه مسلمان بود ولی اینها شاید میخواستند اساسا ایران را از دنیای اسلام
مجزا کنند و ببرند به سوی مجوسیت .
> بود ، چون هیئت وزراء که نبود ، یک نفر وزیر بود که بعد از خلیفه
قدرتها در اختیار او بود ) و علاوه بر این ، به اصطلاح امروز رئیس ستاد و
فرمانده کل ارتش بود . این بود که به او " ذوالریاستین " میگفتند ، هم
دارای منصب وزارت و هم دارای فرماندهی کل قوا . لشکر مأمون ، همه ،
ایرانی هستند ( عرب در این سپاه بسیار کم است ) چون مأمون در خراسان
بود ، جنگ امین و مأمون هم جنگ عرب و ایرانی بود ، اعراب طرفدار امین
بودند و ایرانیها و بالاخص خراسانیها ( مرکز ، خراسان بود ) طرفدار مأمون
. مأمون از طرف مادر ایرانی است . مسعودی ، هم در " مروج الذهب " و
هم در " التنبیه والاشراف " نوشته است و دیگران هم نوشتها ند که "
مادر مأمون یک زن بادقیسی بود " .
کار به جایی رسید که فضل بن سهل بر تمام اوضاع مسلط شد و مأمون را به
صورت یک آلت بلا اراده در آورد .
نام کتاب : سیری در سیره ائمه اطهار نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 205