نام کتاب : وهابيت بر سر دو راهى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 48
فرو برد. گروهى به نام «آمرين به معروف» (از متعصّبان وهّابى) با ريشهاى
بسيار بلند اطراف مرقد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را گرفته بودند و هر كدام
شلّاقى در دست داشتند و هر كس به قصد بوسيدن مرقد پيامبر صلى الله عليه و آله
نزديك مىشد، بر سرش مىكوفتند و مىگفتند «هذا حديد، هذا خشب و هذا شرك؛ اين ضريح
يك قطعه آهن و چوب بيش نيست، اين كار شما شرك است»!
آنها از اين نكته غافل بودند كه هيچ عاقلى آهن و چوب را به خاطر آهن و چوب
نمىبوسد، بلكه اين كار حركت نمادينى است براى اظهار علاقه و عشق و محبّت به صاحب
آن قبر، همانگونه كه همه مسلمين حتّى خود وهّابىها جلد قرآن را مىبوسند. آيا
اظهار عشق و علاقه و محبّت به قرآن و پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله شرك است؟
هيچ عقل و منطقى با چنين عقيدهاى موافق نيست.
مردم جهان پرچم كشور خود را مىبوسند و به آن احترام مىگذارند، آيا مقصودشان
اظهار علاقه به يك قطعه پارچه بىارزش است كه شايد جزء طاقه پارچهاى بوده كه بخشى
از آن پرچم شده و بخش ديگرى را پيراهن و شلوار كردهاند؟
به يقين هدف آنها احترام به استقلال كشورشان است و مصداق حبّ الوطن است. [1]
[1]. سفينة البحار، مادّه وطن، در
حديثى نيز از امام على عليه السلام نقل شده كه فرمود: عَمَرْتُ البُلْدَانَ
بِحُبِّ الأوْطَانِ (ميزان الحكمة، جلد 4، صفحه 3566). در جريان هجرت پيامبر صلى
الله عليه و آله از مكّه نيز حديث مناسبى در در المنثور نقل شده است (الدر
المنثور، جلد 1، صفحه 300).
نام کتاب : وهابيت بر سر دو راهى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 48