نام کتاب : وهابيت بر سر دو راهى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 47
هنگامى كه به عالمان آنها مىگوييم اگر شما عالم هستيد ما هم عالم هستيم و بيش
از شما درس خواندهايم و كتاب نوشتهايم. اگر شما مجتهد هستيد ما هم مجتهد هستيم،
علماى الازهر و حوزههاى دينى دمشق و اردن و ساير بلاد اسلامى نيز مجتهدان بسيارى
دارد.
چه دليلى دارد كه ديگران مجبور باشند عقيده شما را (در باب شرك و توحيد) كه به
طور قطع از نظر ما نادرست است، بپذيرند؟ مىگويند حرف همين است كه ما مىگوييم و
اسلام همين است كه ما به آن رسيدهايم!!
شما چه امتيازى بر ساير علماى اسلام داريد كه مىخواهيد عقيده خود را بر آنها
تحميل كنيد، چرا با شلاق ديگران را مىزنيد؟! پاسخ منطقى ندارند.
گويى آنها چنين مىپندارند كه بر قلّه علم و ايمان نشستهاند و همه در درّه
جهل و بىخبرى فرو رفتهاند!
اين چيزى است كه در دنياى امروز هيچ كس آن را نمىپسندد و جايگاهى براى آن در
ميان مسلمين نيست.
به همين دليل مىگوييم آنها به پايان عمرشان نزديك شدهاند.
***
يك خاطره تلخ!
فراموش نمىكنم در سالهاى نخستين كه به زيارت خانه خدا مشرّف شده بودم، در
مدينه منظره عجيبى ديدم كه مرا سخت در فكر
نام کتاب : وهابيت بر سر دو راهى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 47