نام کتاب : وهابيت بر سر دو راهى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 154
زيرا خداوند نوح را براى دعوت به سوى خداوند يگانه و ترك شرك فرستاد، چون آنها
بتهايى را به نام ودّ و سواع و ...
مىپرستيدند؛ مشكل آنها تنها غلوّ درباره صالحان نبود، غلو و زياده روى ممكن
است گاهى سبب شرك شود، ولى هر زيادهروى شرك نيست كه به بهانه آن خون مسلمين ريخته
شود.
سپس مىافزايد: من هرگز نمىگويم زيادهروىهايى كه درباره صالحان و بزرگان
دين مىشود يا بعضى مراسم خرافى صحيح است، من مىگويم خطاست ولى كفر نيست.
گويا شيخ مىخواسته است با اين سخن خود به ايراد مهمّى كه بر او مىكردند پاسخ
گويد. به شيخ ايراد مىكردند كسانى را كه تو تكفير مىكنى و با آنها مىجنگى و به
قتل مىرسانى، مسلمانانى هستند كه نماز مىخوانند و روزه مىگيرند و حج بجا
مىآورند. او مىخواست بگويد چون درباره بزرگان دين زيادهروى مىكنند، پس همگى
كافرند حتّى از مشركان عصر جاهليّت بدترند! [1]
كوتاه سخن اين كه تهمت شرك و آن هم «شرك اكبر» يعنى شركى كه سبب اباحه اموال و
نفوس گردد، تهمت كوچكى نيست كه به هر كس كه اندك زيادهروى درباره يكى از بزرگان
دين كند، بزنند و جان و مال او را مباح دانند.