نام کتاب : مشكلات جنسى جوانان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 179
در آن لحظات مىخواستم خون گريه كنم ولى قطره اشكى بر گونه هايم نمىباريد.
مىخواستم درد دل كنم امّا با چه كسى؟
در همان لحظه تلاوتِ قرآن با خداوند صحبت مىكردم و از او كمك مىخواستم و تا
2 الى 3 روز اين عمل را انجام نمىدادم ولى بعد از 3 روز به اين عمل دست مىزدم،
سپس گريه مىكردم و به حمّام مىرفتم و غسل مىنمودم و دوباره تصميم مىگرفتم اين
عمل را انجام ندهم. نمىدانيد در آن لحظاتى كه اين عمل را انجام نمىدادم يا تصميم
در ترك اين عمل مىگرفتم چه احساسى داشتم؟ آن قدر خوشحال بودم كه گويا خداوند تمام
گناهانم را بخشيده است!؟ ولى لعنت بر شيطان ...
خلاصه هر روز غروب نزديك اذان به تلاوت قرآن گوش فرا مىدادم و همراه آن گريه
مىكردم و از خداوند كمك مىخواستم و به او پناه مىآوردم و بعد از اذان، نماز
مىخواندم و دعا مىكردم كه خداوند تمام جوانانى را كه معتاد به اين عمل هستند
نجات دهد از جمله خودم.
به دوستان خود نگاه مىكردم كه چه پيشرفتهايى داشتند ولى من بر عكس، سير
نزولى را طى مىكردم. در كنكور سال 70 پذيرفته نشدم و علّت را همين اعتياد
مىدانستم. لطف خداوند هيچگاه بر روى بندهاش بسته نمىشود. بله، بالاخره خداوند
لطفى
نام کتاب : مشكلات جنسى جوانان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 179