طرز دستگاههاى توليدى بىارزشتر از آن است كه بتواند كليه آن حوادث پيچيده و
درهم را تعليل و تفسير كند.
آنهايى كه دانسته و يا ندانسته، تنها در مقابل غريزه منفعتطلبى آن هم منفعت
مادى، زانو زدهاند و غير آن را فراموش كردهاند جا دارد تمام تحولات اجتماعى و
سياسى و فكرى و حتى مذهبى را معلول وضع اقتصاد و «خورد خوراك»! بدانند و دستگاه «ماترياليسم تاريخى» را پايه قضاوتهاى تاريخى
خود قرار دهند زيرا شعاع افكار آنان نتوانسته بيش از اين منطقه را روشن كند و
ماوراء آن همچنان در تاريكى و ظلمت باقى مانده است.
اما آنها كه به اين افكار سطحى قناعت نكرده و مطالعات عميقترى در پيرامون علل
تحولات تاريخى كردهاند به اين نتيجه رسيدهاند كه: «غرايز غير مادى بشر يكى از
عوامل مؤثر تحول زندگى فردى و اجتماعى اوست، تا آنجا كه براى رسيدن به خواستههاى آنها
حاضر مىشود منافع مادى خود را؛ با كمال رضايت و طيب خاطر، زير پا بگذارد؛ واقعيت
اين سخن آنگاه كاملًا آشكار مىشود كه تاريخ «علم» و «سياست» و «اجتماع» را صفحه
به صفحه از زمانهاى قديم تا زمان حاضر مورد مطالعه قرار دهيم، و بسا هست كه
مطالعه يك قسمت آن هم براى درك صحت اين مطلب كافى باشد».
براى اينكه ترديد و ابهامى در آنچه ذكر شد باقى نماند ناچار به شرح چند غريزه
از غرايز انسان و نقشى را كه در خط سير تاريخ بشر بازى مىكند، به عنوان نمونه،
مىپردازم:
***
1- غريزه علم دوستى- حس كنجكاوى
يك فرد عادى را در نظر بگيريد از همان زمان كودكى يعنى پيش از آن كه شعور و
قوه تميز او به حد كمال رسد با كمال بىصبرى در جستجوى اسرار جهان و كشف رازهاى
عالم است، هر چه بدست او برسد، هر چه را ببيند؛ با عجله بر مىدارد در اين طرف و
آن طرفِ آن دقت مىكند، گاهى بر سر زبان مىزند، زمانى آن را به زمين مىكوبد گاهى
در دست خود حركت مىدهد، بالاخره تا تمام مشخصات آن را تا آنجا كه فكر و عقل كوچك
او اجازه مىدهد درك نكند آرام نمىنشيند!
معمولًا مىگويند بچهها بازيگوش هستند و به امور جزيى سرگرم مىشوند ولى اگر
كمى دقت كنيم مىبينيم همين كارهاى كودكانه عبارت از يك سلسله آزمايشها و تجربيات
دامنهدارى است كه آنان را به قسمت مهمى از اسرار محيط خارج آشنا مىسازد، محرك
اصلى اين آزمايشها همان حس كنجكاوى و غريزه علم دوستى است.
اگر احياناً صداى تازهاى به گوش طفل بخورد و يا موجود جديدى را مشاهده كند
فوراً به دنبال آن مىدود و تا منشأ اصلى آن صدا و مشخصات موجود تازه را بدست
نياورد راحت نمىشود.
دائماً از پدر و مادر و ساير افرادى كه با او تماس دارند، و به عقيده وى داراى
اطلاعات و تجربيات بيشترى هستند، سؤال و پرستش مىكند: اين چه چيز است؟ آن براى
چيست؟! چرا اين طور شده؟! بسيار اوقات