responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فيلسوف نماها نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 57

و در عوض از محصولات «فنيقى‌ها» به طرف يمن حمل مى‌كردند.

راه‌هاى تجارتى قديم اعراب را با نقاط نزديك و دور، به طور اجمال مى‌توان از طريق تجارتى آنان پس از ظهور اسلام بدست آورد.

روابط كامل اعراب با هندوستان از ابتداى عصر تاريخى اسلام شروع شد ولى در عصر ما قبل اسلام نيز روابط مختصرى برقرار بود، به اين معنا كه بازرگان هند قسمتى از محصولات و اجناس خود را به سواحل عرب وارد مى‌كردند، ولى بازرگانان عرب شخصاً به هندوستان آمد و شد نداشتند، اما پس از ظهور اسلام كشتى‌هاى تجارتى از بنادر «يمن» به طرف هندوستان بناى رفت و آمد گذاشتند.

راه تجارت مسلمانان با هندوستان از سه راه بود: يكى از راه خشكى، و دو راه ديگر از طرف دريا بود. اما از طريق خشكى كاروان‌ها از شهرهاى بزرگ مشرق مانند «دمشق‌» و شهرهاى عراق عرب و «سمرقند» عبور كرده از راه كشمير وارد خاك هندوستان مى‌شدند.

ولى چنانچه مى‌خواستند از راه‌هاى دريايى عبور كنند از بندر «سراف‌» در خليج فارس و يا از بنادر درياى احمر مخصوصاً «عدن‌» كه بندرگاه بزرگ يمن بود به طرف مقصد حركت مى‌كردند.

مال التجاره‌هايى كه از هندوستان وارد بندر عدن مى‌شد به «سوئز» و پس از آن به «اسكندريه‌» و از آنجا به شهرهاى مختلف شامات حمل و نقل مى‌شد. در اسكندريه كه يكى از بندرگاه‌هاى مهم مصر بود بازرگانان اروپايى از «ژنوا» و «فلورانس‌» و «پيزان‌» و «كالاتان‌» براى خريد اجناس و حمل آن به نقاط مختلفه اروپا، جمع مى‌شدند و به همين دليل بنادر مصر يكى از مراكز مهم تجارت شرق و غرب به شمار مى‌رفت.

روابط تجارتى اعراب با چينى‌ها در قديم به صورت غير مستقيم بود ولى پس از ظهور اسلام روابط مستقيم ميان اين دو نقطه يعنى عربستان و چين، كه از يكديگر فاصله بسيار داشتند، برقرار شد.

اعراب با قسمت‌هاى آفريقا و اروپا نيز كم و بيش روابط تجارتى داشته‌اند، ولى آن هم از سواحل بحر احمر صورت مى‌گرفت.

***

اين بود خلاصه وضع تجارت اعراب پيش از پيدايش اسلام و پس از ظهور اسلام ... اكنون قضاوت درباره اين موضوع را به خود شما واگذار مى‌كنم. فكر كنيد اگر ما بخواهيم طبق اصول «ماترياليسم» و روى قوانين مادى با در نظر گرفتن وضع اقتصادى محيط قضاوت كنيم، كدام يك از نقاط جهان و پس از آن كدام يك از نقاط عربستان براى پرورش يك تمدن عالى و مركزيت مهم اقتصادى و تجارتى مناسب‌تر بوده است؟!

اگر راستى علت العلل كليه تحولات تاريخى، چگونگى تكامل نيروهاى مولده است، پس چرا، تمدن ريشه‌دار اسلامى از ميان سرزمين مكه سر برآورد؟!

اگر علّت پيدايش اسلام همانطور كه ماترياليست‌ها و پيروان مكتب «ماركس وانگلس» تصور كرده‌اند همان احتياج بوجود مركزيت تجارتى براى پيشرفت امر اقتصاد و بازرگانى بوده است آيا مناسب‌تر نبود كه بندرگاه تجارتى «عدن» و «اسكندريه» و «مكا» و نظاير آن‌ها مهد پرورش اسلام گردد؟

نام کتاب : فيلسوف نماها نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 57
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست