احساسات
مقدّس مذهبى خود را نمىتوانيم كنار بگذاريم، رهبران حزب وقتى ديدند انتشار اين
كتابچه نه تنها نفعى نداشت بلكه يك حال تنفر مخصوصى هم در اذهان عموم ايجاد كرده،
پى به اشتباه خود بردند و ناچار در مقام انكار اصل موضوع برآمدند و گفتند اين
كتابچه را امپرياليستها ساخته و به ما نسبت دادهاند! حتى براى گم كردن، به بعضى
افراد حزب سفارش كردند كه از تظاهر به امور مذهبى خوددارى نكنند.
اين عمل
(يعنى تكذيب كتابچه نامبرده) اگرچه در افراد سادهلوح و بىاطلاع تأثير خوبى كرد،
و از شعله خشم و غضب آنها كاست ولى كسانى كه با نوشتههاى احزاب كمونيست جهان سر و
كار داشتند (اعم از مخالف و موافق) بر اين كار لبخند مىزدند، جناب سروان! واقعاً
ببينيد چگونه ما را مسخره كردهاند، و از بىاطلاعى ما سوء استفاده مىكنند؟
كتابچه نگهبانان سحر و افسون با مندرجات ساير نشريات حزب كمونيست و يا حزب توده
ايران چه تفاوتى دارد؟! درست همان مطالبى است كه از مغز «لنين و ماركس و انگلس» و
ساير رهبران حزب كمونيست تراوش كرده و در خلال بيانيهها و نشريات مختلف آنان ديده
مىشود، براى اطلاع كافى است صفحات 86 تا 98 از كتابچه «ماترياليسم
تاريخى پ- رويان» و كتابچه «مذهب در
شوروى نوشته س- فردوف» كه در سال 1946 تأليف و در سال 1947
به فارسى ترجمه شده «و اصول مقدماتى ژرژ پوليستر»
چاپ دوم صفحه 72- 73 و همچنين گفتههاى دكتر آرانى و احسان طبرى را در شمارههاى
مجله دنيا و ماهانه مردم (نشريه تئوريك حزب توده) مطالعه كنيد.
تنها فرقى كه
ميان آن نوشتهها و كتابچه «نگهبانان» ديده مىشود اين است كه اين كتابچه همان
مطالب را با عباراتى ركيكتر و زنندهتر بيان كرده، و در هر مورد از دشنام و ناسزا
نسبت به مقدّسات مذهبى فروگذار نكرده است. البتّه نبايد از اين گونه اشخاص بيش از
اين هم توقع و انتظار داشت زيرا كسى كه عقيده دارد:
«هر چه به بروز ايجاد انقلاب
كمك كند، اخلاق است»! (نقل از كتاب جنگ مختصر فلسفى كوسيوليتر- سال
1941) مسلّماً براى پيشبرد مقصد خود و نيل به انقلاب! از هيچ گونه دروغپردازى و
هتاكى پروا نخواهد داشت، اگر مىبينيد در روش كمونيستها در سوق مردم به بىدينى و
خدانشناسى (آته ئيستى) گاهى شدت عمل به خرج داده نمىشود، و با اينكه مذهب يكى از
موانع بزرگ پيشرفت آنهاست با خونسردى تلقى مىشود و سعى مىكنند حتى الامكان عقيده
خود را در ضمن لفافههاى به اصطلاح علمى كه روح علم، خبرى از آن ندارد، به خورد
جوانان و طبقه كارگر بدهند، براى اين است كه از عكس العمل آن مىترسند از آن وحشت
دارند كه احساسات مذهبى كارگران و جوانان با ايمان جريحهدار شود. در اينجا براى
روشن شدن شما ناچارم چند جمله از سخنان آنان را در اين زمينه نقل كنم: