فلاسفه متافيزيك در بحث حركت، به چهارنوع حركت از قديم قائل بودهاند:
1- حركت در «كيف».
2- حركت در «كم».
3- حركت در «وضع».
4- حركت در «اين».
منظور از حركت در «كيف» همان تغييرات و تحوّلات تدريجى است كه در كيفيّات و چگونگى حالات مختلف
موجودات، مانند رنگ، بو و حالات درونى و نظاير آنها به وجود مىآيد.
حركت در «كم» عبارت
از تغييراتى است كه به كميت و مقدار اشيا دست مىدهد همچنان كه حيوانات و گياهان
در سالهاى مختلف زندگانى علاوه بر اينكه تغييرات كيفى پيدا مىكنند از لحاظ مقدار
نيز تفاوت مىيابند و طول و عرض آنها تغيير مىكند.
حركت در «وضع»،
مجموعه تغييراتى را گويند كه در وضع قرار گرفتن اشيا (نسبت بعضى از اجزاى آن به
بعض ديگر و نسبت مجموعه به خارج) حاصل مىگردد مثل حركت سنگ آسيا در جاى خود كه با
وجود بودن در يك مكان معيّن دائماً در تغيير است.
حركت در «اين» همان
تغييراتى است كه از لحاظ اختلاف «مكان» براى اشيا پيدا مىشود، البتّه قسم چهارم
همچنين سوم از قبيل «حركات ميكانيكى» است امّا بطور قطع قسم اوّل و دوم جزء «حركات دياليكتيكى» محسوب
مىشود.
«سعيد»- منظورتان از حركات ميكانيكى و
دياليكتيكى چيست؟
«محمود»- به خواست خدا، فرق اين دو
قسم حركت بعداً به طور تفصيل ذكر خواهد شد، فعلًا همين قدر لازم است بگوييم كه
تحوّلاتى كه در اثر قواى درونى (اتو ديناميسم) صورت مىگيرد دياليكتيكى است و
حركاتى كه ناشى از تأثير عوامل خارجى است ميكانيكى مىباشد.
از همه گذشته، از حدود 300 سال قبل نظريّه جالب و تازهاى درباره حركت موجودات
مادى در ميان فلاسفه الهى پيدا شد كه از آن وقت به نام «حركت جوهرى» اشتهار پيدا كرد.
مبتكر اين نظريه فيلسوف مشهور «ملا صدراى
شيرازى» بود و چيزى نگذشت كه طرفداران فراوانى پيدا
كرد، اگر چه او به جهت ايمان به قدماى فلاسفه، و ضمناً دفع وحشتى كه از ظهور
نظريّات تازه دست مىدهد، مدّعى بود كه در ميان فلاسفه پيشين نيز موافقينى داشته و
ابتكارى در اصل اين نظريّه به خرج نداده است ولى لااقل استفاده از اين مطلب از
كلمات پيشينيان از ابتكارات او بوده است!
به هر حال، اين نظريّه، موضوع حركت را به طور عميقترى در ماديات ثابت مىكند،
به طورى كه حركت