سابقاً اشاره شد كه ماترياليسم دياليكتيك شعبه خاصى از ماديگرى است كه بر اساس
«تغيير و تحوّل» بنا شده است. لذا پايه و اصل اوّل آن كه در حقيقت روح دياليكتيك
است، همين «قانون تغيير و تحوّل» مىباشد.
به موجب اين اصل در عالم هيچ چيز به جاى خود و به يك صورت باقى نخواهد ماند.
هر چيز داراى تاريخچهاى است كه از يك سلسله تحوّلات و حركات به سوى تكامل، تشكيل
يافته، و بايد همواره اشيا را به صورت «برزخ» ميان يك رشته، حالات قبلى و تغييرات بعدى مورد مطالعه
قرار داد.
اين قانون هيچ مورد استثنايى ندارد و افكار و علوم و هنر و تاريخ و وضع
جامعهها حتى دين و اخلاق و فلسفه را نيز شامل مىشود و بنا به نقل ژرژ پوليتسر: انگلس مىگويد: «براى دياليكتيك هيچ چيز مطلق، ثابت و
مقدّس نيست» يعنى براى هر موضوعى، گذشته و آيندهاى است
كه قطعاً با وضع فعلى آن تفاوت دارد و هيچ موجودى را نمىتوان كامل، ابدى، و آزاد
از قيود و شرايط دانست.
اگر از دريچه چشمهاى دياليك تيسينها لحظهاى به تماشاى جهان پهناور، و آنچه
در تحت كلمه «وجود» واقع مىشود بپردازيم، همه را متغيّر، متحرك، و روان مىبينيم،
حتّى اصول مسلّم علمى، فلسفى، اخلاقى و حقوقى نيز همراه آنها در حركتند!
فقط و فقط، باز هم فقط و فقط، چيزى كه مطلق و ثابت و ابدى است، تغيير و تحوّل
و به عبارت ديگر «شدن و گذشتن» است!
ژرژ پوليتسر استاد دانشكده كارگرى پاريس در كتابچه «اصول
مقدماتى فلسفه» مىگويد: «بنابراين وقتى از دريچه دياليكتيك نگاه كنيم تنها چيزى
كه ابدى است، تغيير و تحوّل است، تنها چيز معيّنى كه ابديّت دارد شدن است».
طرفداران اين عقيده در نوشتههاى خود اينطور وانمود مىكنند كه قضاوت
متافيزيسينها درباره وضع عمومى جهان نقطه مقابل اين عقيده است يعنى آنها همه چيز
را ثابت، مطلق، جامد، لايتغيّر، ابدى و لا يزال مىدانند!
نويسنده مزبور در بحث متافيزيك مىگويد: «بنابراين استنباط متافيزيكى جهان را
مانند مجموعهاى از موجودات منجمد مىداند». باز در همان مبحث تصريح مىكند كه:
«طبيعت به چشم متافيزيك عبارت از گروهى موجود ثابت و معيّن است» باز در صفحه 96 از
همان كتاب (چاپ دوم) مىگويد: «در نظر اين فلسفه (اشاره به مكتب الهيين) كه
متافيزيك ناميده مىشود موجودات عالم خشك و جامد هستند.
لذا هر استنباطى كه متّكى به اصول زير باشد آن را استنباط متافيزيكى مىنامند: