اين شكستهاى پى در پى فكر تازهاى در مغز فلاسفه ماترياليست بوجود آورد و آن
اينكه: چرا بىخود به خود زحمت دهيم و خود را در دردسر كشف حقيقت ماده انداخته و
هر روز غوغاى تازهاى بدنبال خود راه بيندازيم، بهتر اين است از اين مرحله بگذريم
و مسئوليت آن را متوجه «علم» كنيم! ما فيلسوفيم! ... ما را به حقيقت ماده چه كار؟
همين قدر مىدانيم كه على رغم افكار ايدهآليستها ماده در خارج از محيط فكر و ذهن
ما وجود مستقل دارد، اين وظيفه علم است كه حقيقت آن را به وسيله تئورىهاى علمى
كشف كند نه فلسفه!
همانطور كه ژرژ پوليتسر در كتاب اصول مقدماتى خود تحت عنوان ماده
در نظر ماديون مىگويد:
«براى روشن شدن اين موضوع ناگزير بايد
به دو نكته توجه كرد: 1- ماده يعنى چه؟ 2- ماده چگونه چيزيست؟ جوابى كه ماديون به
سؤال اوّل مىدهند اين است كه ماده واقعيتى است خارجى و مستقل از ذهن ما و براى
بقاى خود محتاج به تصور ما نيست، تا آنجا كه مىگويد: اما در جواب سوال دوم،
ماديون مىگويند جواب اين سؤال با ما نيست! به عهده علم است».
ولى آيا با اين حرفها مىتوانند بر شكست واقعى خود سرپوش نهند؟! بهر حال اين
بود تاريخچه مختصر تحول ماده و شرح اصول عقايد عمومى مادىها.
اما «دياليك تيسينها» كه دسته خاصى از ماديين مىباشد كسانى هستند كه همان اصول نامبرده را بر
اساس دياليكتيك كه تجزيه و تحليل آن را بزودى خواهيم ديد، استوار مىكنند، منظور
ما فعلًا فقط شرح عقايد است.