2- تبليغ
پىگير فرهنگى متّكى به اصول علمى كه بتواند افكارى را كه در اثر تبليغات گمراه
كننده كمونيستها و عمال آنها منحرف شده است، راهنمايى كند.
موضوع ديگرى
كه دراينجا لازم به تذكر است اينكه: كمونيسم از بدو پيدايش، يعنى قبل از آن كه به
صورت حكومت كارگرى روسيه كنونى درآيد، خود را با تمام وسائل مجهز مىكرد حتى «فلسفه»
را نيز براى تبليغات علمى و فرهنگى خود استخدام كرد! تا آنجا كه اتحاديه مخفى
كمونيستهاى جهان كه در سال 1847 در «لندن»
تشكيل جلسه دادند از «ماركس» و «انگلس» دعوت كردند كه «مانيفست» (بيانيه) حزب را
براى آنها بنويسند.
آنها هم
برخلاف اصول علمى؛ از ذى المقدمه به سوى مقدمه بر گشته، و مقدمهاى كه در خور آن
باشد تهيه كردند و براى تكميل انجام اين مأموريت، مكتبى به نام «ماركسيسم»
كه تكيهگاه آن منطق دياليكتيك بود، ترتيب
دادند و به اين وسيله به خواستههاى «اقتصادى و حزبى» خود، لباس فلسفه پوشانيدند!
...
رجال سياسى
شوروى نيز با همه بىاطلاعى از فلسفه، اين «فيلسوف
مآبى» را از دست نداده بلكه در ترويج آن كوشيدند- به طورى كه امروز تا
سخنى از كمونيسم به ميان مىآوريم خود را با يك مشت «فيلسوف نما»!
روبهرو مىبينيم! ولى خوشبختانه با اين همه نتوانستند قيافه حقيقى خود را در پشت
ماسك اين «فلسفه ساختگى» مخفى كنند و از همه جالبتر اينكه
خودشان نيز بدون توجه، به اين حقيقت اعتراف كردهاند! به طورى كه مترجمين
مانيفست در يادداشتهاى آخر آن مىنويسند:
«... در آن زمان (يعنى قبل از ورود ماركس و
انگلس به حزب كمونيست) البته هنوز كمونيسم داراى پايه علمى و فلسفى نشده بود ...»
يعنى پس از فراغت از تشكيل حزب كمونيست، پايه آن را تهيه كردند! ...
نگارنده
سالها در اطراف اين «مكتب» و عواقب خطرناك معنوى و مادى كه از آن متوجه عالم
بشريت مىشود، مطالعاتى به عمل آورده و سخنان آنها را با عدهاى از دوستان، مورد
بررسى و تجزيه و تحليل قرار داد، تا اينكه تصميم گرفت نتيجه افكار خود را براى
اطلاع عموم به رشته تحرير درآورد لذا به جمع آورى مطالب اين كتاب مبادرت ورزيد.
مانع بزرگى
كه بيش از هر چيز بر سر اين راه خودنمايى مىكرد، عدم اطلاع غالب افراد از
اصطلاحات فلسفى جديد و قديم بود، ولى آن هم با حذف آن اصطلاحات و يا تبديل به
عبارات ساده معمولى (بدون اينكه ارزش حقيقى خود را از دست دهد) از ميان برداشته
شد.
باز براى كمك
به اين منظور مطالب مزبور را با يك رشته حقايق شيرين و جالب اجتماعى و تاريخى
آميخته، و در قالب داستانى ريختيم تا فهم آن از هر جهت سهل و آسان باشد- قبلًا
قسمتى از اين كتاب بصورت مقالات مسلسلى در مجله «مجموعه
حكمت» چاپ و منتشر شد، چون خوانندگان مجله مكرر درخواست جمعآورى و چاپ
مستقل آن را كردند، دفتر مجله نامبرده كه همواره هدفش نشر آثار دينى و علمى و
مبارزه با مفاسد اخلاقى و اجتماعى بوده و گامهاى بلندى در اين قسمت برداشته است،
مقالات مزبور را پس از تكميل و اضافات فراوان نگارنده، به ضميمه قسمتهايى كه به
چاپ نرسيده بود به سرمايه