شما هنوز جوان هستيد من هفتاد سال از خدا عمر گرفتهام و چند تا پيرهن بيشتر
از شما پاره كردهام، هر چه باشد بهتر از شما مىفهمم (همه گفتيم البتّه همين طور
است، لابد نكتهاى دارد) گفت شما خوب نگاه كنيد كج شدن اين شاخه درخت طبيعى نيست،
حتماً بچههاى بىتربيت به آن آويختهاند و به اين صورت درآمده! حالا اگر بپرسيد
چرا بچهها بىتربيت بار آمدند؟
مىگويم: وضع معارف و فرهنگمان خراب است؟
چرا فرهنگمان خراب است؟ براى اينكه اصول تعليم و تربيت و بطور كلى برنامههاى
آن استعمارى است و اساساً بهتر از اين نمىخواهند باشد، من مدتى در «بمبئى»
تجارتخانهاى داشتم وضع رفتار انگليسىها را با مردم بدبخت آنجا از نزديك ملاحظه
كردم، به جان همه شما همه جا نقشه يكى است تفاوت در طرز اجراى نقشه است! مىفهميد
چه مىگويم؟!
ما آن وقت حرف آن پيرمرد دنيا ديده را قبول نكرديم حالا كم كم مىفهميم چه حرف
درستى بود؟!
محمود زير چشم نگاهى به نادر، او هم نگاهى به محمود كرده هر چه خواستند خودشان
را نگاهدارند نشد، يك دفعه صداى شليك خنده هر دو بلند شد، حاج آقا عصبانى شده گفت:
شما آقايان هم، مثل آن وقت ما جوان هستيد! ... بله ... شما هم جوان هستيد! ...
محمود- حاج آقا ما قبول داريم كه انگليسها و ساير دولتهاى استعمارى در مملكت
ما كاملًا رخنه كردهاند و به كمك عمال خود در كليه شئون زندگى ما مداخله مىكنند،
اما نه به اين شورى و غليظى كه شما خيال مىكنيد، نظريه داروين هر چه باشد، خوب يا
بد، درست يا غلط، يك تفكّر علمى است، و ارتباط به سياست، آن هم به سياست
انگليسىها ندارد گو اينكه داروين يك نفرانگليسى است اين نظريه متكّى به مقدماتى
است كه اگر آنها درست شود قهراً آن نتيجه را خواهد داد، حالا اصل حرف از نظر علمى
نادرست و يا لااقل مشكوك باشد مطلب ديگرى است.
به عقيده من، اين روحيه عجيبى كه در بسيارى از ما ايرانىها پيدا شده كه حتى وزش باد و باريدن باران را از سياست انگليسىها
مىدانيم، بعيد نيست خودش از سياست انگليسىها باشد؛ كه به كمك عمال آنها انتشار يافته و به وسيله آن هر «جنبش اصلاح طلبانهاى»
را نيز لكه دار مىسازند! چه سياستى از اين بهتر كه امروز در جامعه ما در هيچ
طبقهاى كسى به كسى اعتماد ندارد، و همه به همه بدبينند بديهى است اين حس بدبينى و
عدم اعتماد، روح يأس و نوميدى از اصلاحات را در افراد مىدمد و در نتيجه قدرت
اراده و تفكّر را از همه سلب مىكند، ملتى كه
اراده و تفكّر ندارد هرگز استقلال سياسى و اقتصادى هم نخواهد داشت ...
كجا بوديم كجا آمديم؟ ... عرض كردم «داروين» در انگلستان متولّد شد و چون پدرش
طبيب بود در آغاز كار وارد رشته «پزشكى» و بعد از آن در صف كشيشها وارد شد اما
عشق و علاقهاى به اين دو كار نداشت، بلكه از همان زمان كودكى علاقه مفرطى به جمع
آورى حشرات و حيوانات مختلف داشت، بالاخره پس از تكميل تحصيلات «علوم طبيعى» با
كشتى سلطنتى «بيگل» مسافرت طولانى (پنج ساله) خود را شروع كرد و از قسمتهاى زيادى
از نقاط دنيا ديدن كرده، و در اطراف حيوانات آنها مطالعاتى به عمل آورد.