درختان و در بيابانها و دشتها وجود دارند و با طرز خاصى مطالب بين آنها و
مولودهايشان رد و بدل مىشود و در اثر كوچكى
نه با چشم ديده مىشوند و نه با دست احساس مىگردند ...».
اين بود خلاصه حديثى كه «محمّد بن يعقوب كلينى» كه از بزرگترين دانشمندان شيعه
است در كتاب «كافى» كه در حدود هزار سال قبل تأليف شده در باب «فرق معانى اسماى
خدا و مخلوقين» نقل كرده است ...
در هر حال اين حيوانات ذرهبينى به اندازهاى كوچكند كه اگر صدها از آنها را
در كنار يكديگر قرار دهند به زحمت با چشم ديده مىشوند ولى در عين حال هر يك براى
خود سازمان منظم و اجزاى مختلفى دارد و از چندين طبقه كه هر طبقه مخصوصاً «هسته»
داراى ساختمان پيچ در پيچ و توبرتويى است، تشكيل مىشود، بسيارى از آنها داراى
دنبالهها و پاروهاى مخصوصى هستند كه به وسيله آن با سرعت در آب حركت مىكنند.
عدهاى از آنها منشأ توليد امراض و بيمارىها هستند ولى بسيارى از آنها مفيد و
سودمندند و خدمات بزرگى به عالم انسانيت مىكنند بعضى از آنها پس از مردن حالت
تحجر پيدا كرده و داروهاى طبى و صنعتى و يا سنگهاى قابل استفاده مىسازند (طبا
شير و گل سفيد و سنگهاى مخصوصى كه در بعضى از نقاط آفريقا يافت مىشود و براى
صيقل دادن اجسام از آن استفاده مىكنند، از بقاياى همين حيوانات است) قابل توجه
اينجاست كه صدها ميليون از افراد آنها بايد دور هم جمع شوند تا به قدر يك دانه
نخود از اين سنگ را تشكيل دهند! قدرت مقاومت بعضى از آنها در برابر مشكلات بسيار
زياد است به طورى كه مىتوانند مدتهاى طولانى در محيطهاى نامساعد زندگى كنند و
سرعت توليد مثل آنها به اندازهاى است كه در مدت كوتاهى هر يك از آنها چندين هزار
مثل خود توليد مىكند.
خونى كه در بدن انسان و حيوانات جريان دارد ميدان جولان دو دسته از اين
حيوانات ذرهبينى است، دسته اوّل همان
گلبولهاى قرمز رنگ است كه مأمور تغذيه سلولها، و رسانيدن
اكسيژن و ساير گازهاى لازم و جمع گازهاى سمى از قبيل «گاز كربنيك» مىباشد.
اين دسته از گلبولها مانند مادرهاى مهربان، با دقت و دلسوزى هر چه تمامتر،
به تمام سلولهاى بدن سركشى كرده و احتياجات حياتى آنها را تأمين مىكنند.
دسته دوم گلبولهاى سفيد است كه به منزله يك قشون مسلح ورزيده و ذخيره روزهاى خطرناك مىباشند، همين
كه قسمتى از عضلات و پوست بدن آسيب ديد و خراش و بريدگى در آن پيدا شد، و اين حصار
غير قابل نفوذ بدن در برابر دشمنان خونخوار يعنى ميكربهاى خارجى شكسته شد، فوراً
در محل حادثه اجتماع مىكنند و راه ورود را بر دشمن مىبندند، به اين وسيله از هجوم
آنها به داخل جلوگيرى به عمل مىآورند و تا آخرين نفس در مقابل آنها مقاومت به خرج
مىدهند.
از اين جالبتر جنگهاى خونينى است كه در ميان آنها و اين دشمنان خونخوار كه
گاهى به وسيله غذا، و زمانى به وسيله هوا، وارد بدن انسان مىشوند، اتفاق مىافتد،
در اين مبارزه حياتى كه سرنوشت انسان را