و جالب اينكه روايات متناقض و متعارضى در اين زمينه نقل شده، به خصوص روايت
تحريم آن در خيبر و تحريم آن در حجّة الوداع معروف است كه جمعى از فقهاى اهل سنّت
براى جمع ميان اين روايات به زحمت افتاده و راه حلّ مناسبى هم ارائه ندادهاند. [2]
و از آن جالبتر سخنى است كه از شافعى نقل شده، او مىگويد: «لا أعلم شيئاً
أحل الله ثمّ حرّمه ثمّ أحلّه ثمّ حرّمه إلّا المتعة؛ من چيزى نمىشناسم كه خداوند
آن را روزى حلال كند، سپس حرام نمايد، بار ديگر حلال كند و سپس حرام بشمرد مگر
متعه!!». [3]
اين در حالى است كه ابن حجر از سهيلى نقل مىكند كه تحريم