به خدا سوگند مىخورند كه (در غياب پيامبر، سخنان نادرست) نگفتهاند؛ در حالى
كه قطعاً سخنان كفرآميز گفتهاند؛ و پس از اسلام آوردنشان، كافر شدهاند؛ و تصميم
(بهكار خطرناكى) گرفتند، كه به آن نرسيدند. آنها فقط از اين انتقام مىگيرند كه
خداوند و رسولش، آنان را به فضل (و كَرَم) خود، بىنياز ساختند! (با اين حال،) اگر
توبه كنند، براى آنها بهتر است؛ و اگر روى گردانند، خداوند آنها را در دنيا و
آخرت، به مجازات دردناكى كيفر خواهد داد؛ و در سراسر زمين، نه ولىّ و حامى دارند،
و نه ياورى!
شأن نزول:
تكذيب و انكار
درباره شأن نزول اين آيه، روايات مختلفى نقل شده، كه همه آنها نشان مىدهد:
بعضى از منافقان، مطالب زنندهاى درباره اسلام و پيامبر صلى الله عليه و آله
گفته بودند، و پس از فاش شدن اسرارشان، سوگند دروغ ياد كردند كه چيزى نگفتهاند، و
همچنين توطئهاى بر ضد پيامبر صلى الله عليه و آله چيده بودند كه خنثى گرديد.
از جمله اين كه يكى از منافقان به نام «جلاس»، در ايام غزوه «تبوك»، پس از
شنيدن بعضى از خطبههاى پيامبر صلى الله عليه و آله، شديداً آن را انكار، و پيامبر
صلى الله عليه و آله را تكذيب نمود، و پس از بازگشت به «مدينه» شخصى به نام «عامر
بن قيس» كه اين جريان را شنيده بود، خدمت پيامبر آمد و سخنان «جلاس» را بازگو كرد.
هنگامى كه خود او نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد، موضوع را انكار نمود،
پيامبر صلى الله عليه و آله به هر دو دستور داد: در مسجد، در كنار منبر سوگند ياد
كنند كه دروغ نمىگويند، هر دو سوگند ياد كردند، ولى «عامر» عرض كرد: خداوندا!
آيهاى بر پيامبرت نازل كن، و آن كس كه راستگو است را معرفى فرما!
نام کتاب : شان نزول آيات قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 253