responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شان نزول آيات قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 228

(122) أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشى‌ بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْكافِرينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ ا 123 وَ كَذلِكَ جَعَلْنا في‌ كُلِّ قَرْيَةٍ أَكابِرَ مُجْرِميها لِيَمْكُرُوا فيها وَ ما يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَ ما يَشْعُرُونَ‌

آيا كسى كه مرده بود، سپس او را زنده كرديم، و نورى برايش قرار داديم كه با آن در ميان مردم راه برود، همانند كسى است كه در ظلمت‌ها باشد و از آن خارج نگردد؟! اين گونه براى كافران، اعمال (زشتى) كه انجام مى‌دادند، تزيين شده (و زيبا جلوه كرده) است.

و (نيز) اين گونه در هر شهر و آبادى، بزرگان گنهكارى قرار داديم؛ (و همه گونه قدرت در اختيارشان گذارديم؛) و سرانجام كارشان اين شد كه به مكر (و فريب مردم) پرداختند؛ ولى تنها خودشان را فريب مى‌دهند و نمى‌فهمند!

شأن نزول:

ايمان حمزه، افسر رشيد اسلام‌

در شأن نزول آيه اوّل چنين نقل شده است:

«ابوجهل» كه از دشمنان سرسخت اسلام و پيامبر صلى الله عليه و آله بود، روزى سخت آن حضرت را آزار داد.

«حمزه» عموى شجاع پيامبر صلى الله عليه و آله كه تا آن روز اسلام را نپذيرفته بود و همچنان درباره آئين او مطالعه و انديشه مى‌كرد، در آن روز طبق معمول خود براى شكار به بيابان رفته بود.

هنگامى كه از بيابان بازگشت، از جريان كار «ابوجهل» و برادرزاده خويش با خبر شده، سخت برآشفت و يكسر به سراغ «ابوجهل» رفت و چنان بر سر- يا بينى او- كوفت كه خون جارى شد و با تمام نفوذى كه «ابوجهل» در ميان قوم و عشيره خود- و حتى در ميان مردم «مكّه»- داشت به ملاحظه شجاعت فوق‌العاده «حمزه» از نشان دادن عكس‌العمل خوددارى كرد.

نام کتاب : شان نزول آيات قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 228
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست