responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شان نزول آيات قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 203

كرده، از او خواست نظر خود را در اين زمينه بيان كند.

جعفر پس از اداى احترام چنين گفت: نخست از اينها بپرسيد: آيا ما جزء بردگان فرارى اين جمعيتيم؟!

«عمرو» گفت: نه، شما آزاديد.

جعفر- و نيز سؤال كنيد: آيا آنها دَيْنى بر ذمه ما دارند كه آن را از ما مى‌طلبند؟!

عمرو- نه، ما هيچ گونه مطالبه‌اى از شما نداريم.

جعفر- آيا خونى از شما ريخته‌ايم؟ كه آن را از ما مى‌طلبيد؟!

عمرو- نه، چنين چيزى در كار نيست.

جعفر- پس از ما چه مى‌خواهيد كه اين همه ما را شكنجه و آزار داديد، و ما به ناچار از سرزمين شما كه مركز ظلم و بيدادگرى بود بيرون آمديم؟!

سپس «جعفر» رو به «نجاشى» كرده گفت: ما جمعى نادان بوديم، بت‌پرستى مى‌كرديم، گوشت مردار مى‌خورديم، انواع كارهاى زشت و ننگين انجام مى‌داديم، قطع رحم مى‌كرديم، نسبت به همسايگان خويش بدرفتارى داشتيم، و نيرومندان ما ضعيفان را مى‌خوردند!

ولى خداوند پيامبرى در ميان ما مبعوث كرد كه: به ما دستور داده است: هر گونه شبيه و شريك را از خدا دور سازيم، فحشاء و منكرات و ظلم و ستم و قمار را ترك گوئيم.

به ما دستور داده: نماز بخوانيم، زكات بدهيم، عدالت و احسان پيشه كنيم و بستگان خود را كمك نمائيم.

«نجاشى» گفت: عيساى مسيح عليه السلام نيز براى همين مبعوث شده بود!

آنگاه از «جعفر» پرسيد: آيا چيزى از آياتى كه بر پيامبر شما نازل شده است حفظ دارى؟

جعفر گفت: آرى، سپس شروع به خواندن سوره «مريم» كرد.

حسن انتخاب جعفر، در مورد آيات تكان‌دهنده اين سوره كه مسيح عليه السلام و مادرش‌

نام کتاب : شان نزول آيات قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 203
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست