؛ كسى كه معتقد است خداوند خيرش را مىخواهد (زيرا خداوند با مخلوقات عداوتى
ندارد، از آنها بىنياز است، نسبت به همه چيز آگاه است) آرزو نمىكند در حالى غير
از آنچه حال فعلى اوست بوده باشد». [1]
طبق اين روايت مقام تسليم بدين معناست: «راضى باشد به آنچه خداوند نسبت به آن
راضى است، و تسليم خواست و مشيّت و مقدّرات الهى باشد».
توضيح اينكه مشكلات و ناملايمات بشر گاه بر اثر قصور و كوتاهى و جهل و نادانى
اوست، كه در اين صورت مقصّر خود اوست و ارتباطى به مقدّرات الهى ندارد.
ولى گاه از حوزه اختيار وى بيرون و جز مقدّرات پروردگار است، كه اينجا بايد
تسليم باشد؛ چون خداوند، رحمان و رحيم و عادل و عالم وغنى است، و هيچ دليلى ندارد
كه چيزى بر خلاف مصلحت انسان در نظر بگيرد.
چون كه تو خواستهاى باد فداى ره تو
سر من پيكر من اكبر من اصغر من
مقام تسليم در سخنان امام حسين عليه السلام در روز عاشورا موج مىزند.
ضمناً كسانى كه به مقام تسليم نرسيدهاند ايمان كاملى ندارند، و اين خطرناك
است. همانگونه كه در داستان ثعلبه مشاهده مىكنيم. توجّه كنيد:
او شخص فقير و نيازمندى بود، بعد از نماز خدمت پيامبر اعظم صلى الله عليه و
آله رسيد و عرض كرد: يا رسول اللَّه! وضع مالى من خوب نيست، دعا كن خداوند ثروتى
نصيبم كند. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: مصلحت تو در همين مقدار امكانات و
ثروت است، به آنچه دارى قناعت كن. روزهاى بعد هم خواستهاش را تكرار، و پيامبر صلى
الله عليه و آله نيز همان جواب