نام کتاب : سوگندهاى پر بار قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 176
ابتدا به قوم عاد اشاره مىكند:
« «أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ* إِرَمَ ذَاتِ
الْعِمَادِ* الَّتِى لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُهَا فِى الْبِلَادِ»؛ آيا نديدى پروردگارت با قوم «عاد» چه كرد؟! و با آن شهر
«ارَم» با عظمت، همان شهرى كه مانندش در شهرها آفريده نشده بود!». [1]
در 34 آيه قرآن در مورد قوم عاد سخن به ميان آمده، كه هر كدام از زاويهاى
خاصّ به اين جمعيّت پرداخته است. داستان قوم عاد بسيار مفصّل است، و البتّه همانند
قصّه ساير انبيا، از آسيب افسانهها و خيالات افسانه سرايان و خيال پردازان در
امان نمانده است. و اگر تاريخِ گذشتگان را از اين آسيب محفوظ نگه داريم، درخشندگى
خاصّى خواهد داشت، و به كلاس درس مهمّى تبديل مىگردد.
به هر حال، قوم عاد از قديمىترين اقوام بشر در اين دنيا بودهاند. آنها
هيكلهاى بسيار قوى و نيرومندى داشتند، و صاحب تمدّنى درخشان گشتند. يكى از سلاطين
و فرمانروايان آنها، شدّاد است كه بهشت او معروف مىباشد. او كه مىخواست در مقابل
پيامبر زمان خود مقاومت و ايستادگى كند، تصميم گرفت بهشتى بسازد، و مردم را به آن
فرا خواند، و از بهشت نسيه پيامبران الهى منصرف گرداند!
يكصد معمار آگاه پرقدرت را فراخواند، و يك هزار كارگر در اختيار هر يك از آنها
قرار داد، و به آنها دستور داد باغ بىنظيرى بسازند كه قصرها و كاخهاى فراوانى در
آنها باشد، تا به مردم بگويم خداى آنان هستم، و اين هم بهشت من است!
بهشت شدّاد پس از مدّتى با هزينهاى گزاف آماده شد، امّا قبل از اينكه مورد
استفاده قرار گيرد، خداوند متعال كه در كمين آنها بود، باد را مأمور نابودى آنها
كرد.
طوفانهاى سرد وزيدن گرفت، و هفت شب و هشت روز جريان داشت. طوفان آن قدر شديد
بود كه آنها را- عليرغم بدن نيرومند و درشتى كه داشتند- با خود به آسمان مىبرد، و
به گوشهاى پرتاب مىكرد. آرى خداوند به بادى كه منشأ انواع بركات براى تمام
جانداران است مأموريّت نابودى آنها را داد. آيه ششم سوره حاقّه به عامل