نام کتاب : زندگى در پرتو اخلاق نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 52
دليل در
مذاهب يا سنتهاى قديمى وجود داشته) زشت شناخته است محكوم ساخت؛ فقط بايد سود و
زيان كار را حساب آورد» [1].
نامبرده به
دنبال اين عقيده بسيارى از اخلاق و اعمال شنيع را از نظر اينكه زيانى به ديگرى
نمىرساند تجويز مىكند (مانند اعمال منافى عفت با جنس مخالف و موافق! در صورتى كه
به رضايت طرفين باشد).
عدهاى ديگر
از ماديها مانند كمونيستها معتقدند بسيارى از اصول اخلاقى كهن، مولود اقتصاد
سرمايهدارى بوده و با از ميان رفتن آن اصول، از بين مىرود و لذا آنها اخلاق را
منحصر به امورى مىدانند كه به ايجاد يا ادامه انقلاب كارگرى (پرولتاريا) كمك كند!
زمزمههاى
ديگر از ناحيه بعضى افراد كه پيرو مكتب خاصى نيستند درباره بعضى از مسايل اخلاقى
(مانند حيا و عفت) نشان مىدهد كه در بحثهاى اخلاقى خود بطور قطع نيازمند به يك
مقياس روشن مىباشيم.
بنابراين
بايد ديد مقياس سنجش در اين موارد چيست و چگونه مىتوان تشخيص داد فلان عمل جنبه
اخلاقى و فضيلت دارد، يا ضد اخلاق و رذيلت است؟
اگر بخواهيم
از نظر دينى و مذهبى در اين زمينه بحث كنيم تكليف ما كاملًا روشن است، زيرا پس از
آنكه حقانيت اسلام را به دلايل قطعى شناختيم براى ارزيابى اصول فضائل و رذائل
اخلاقى بايد به مدارك قطعى كه در قرآن و سنت وجود دارد مراجعه نماييم.