نام کتاب : زندگى در پرتو اخلاق نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 254
در حالى كه بعضى ديگر تربيت را عبارت از «آشكار كردن استعدادها و به فعليت
رسانيدن قواى درونى به منظور نيل و هدف معين» معرفى كردهاند.
بعضى ديگر مانند «جان ديوئى» روانشناس معروف، تربيت را «تجديد نظر در تجربيات
گذشته و تشكيل مجدد آنها به منظور اينكه اين تجربيات معنى بيشترى دهد و فرد را
براى هدايت تجربيات آينده آماده سازد» دانستهاند [1].
به عقيده ما ممكن است تعريفهاى سهگانه بالا را ناظر به يك حقيقت دانست كه در
واقع تعريف سوم، اصل آن حقيقت است؛ و تعريف اول، مقدمه آن؛ و تعريف دوم، نتيجه آن
محسوب مىگردد.
ضمناً براى روشن شدن تعريف سوم اين توضيح لازم است كه اعمالى كه از انسان سر
مىزند دو گونه است:
1- اعمال تربيتى.
2- اعمال عادى و بدون هدف و تربيت.
در قسم دوم، انسان چگونگى روابط علل و معلول را يا اصلًا نمىداند و يا حد و
حدود آن را نمىشناسد مثل اينكه كسى درست نداند كه چگونه بايد كليد يك چراغ برق يا
يك كارخانه را زد تا آن چراغ روشن و كارخانه شروع به كار كند و بدون اطلاع و
آزمودگى قبلى انگشت روى كليد يا كليدهاى مورد نظرش مىگذارد، اما پس از اينكه
روابط اين علت و معلول
[1]. على شريعتمدارى، اصول تعليم و
تربيت، با تلخيص.
نام کتاب : زندگى در پرتو اخلاق نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 254