نام کتاب : زندگى در پرتو اخلاق نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 144
كارهاى مردم را- مثلًا- گوشهها و نيشهايى براى خود فرض مىكنند!
از «درد دل كردن» كه وسيله مفيدى براى تخفيف آلام و ناراحتيهاست مىترسند،
زيرا فكر مىكنند ممكن است موجب افشاى اسرار آنها و يا مشكلات ديگرى گردد! و به
همين دليل غالباً افسرده، بىنشاط و غمگين هستند و تدريجاً بصورت يك موجود معطل و
بىفايده درمىآيند.
اگر اين حال «بدبينى» در انسان تشديد شود، وضع وخيمى به خود خواهد گرفت، كار
بهجايى مىرسد كه انسان از همه چيز و همهكس مىترسد و وحشت مىكند، همه حوادث را
به زيان خود مىبيند، كارهاى عادى افراد را نقشههايى بر ضد خود مىپندارد و همه
را مصمم بر نابودى يا آزار خود تصور مىكند.
بديهى است اين حالت را بايد جزو بيماريهاى روانى و خارج از علم اخلاق محسوب
داشت.
اصولًا تمام انحرافهاى اخلاقى تا زمانى كه از حدود عادى تجاوز ننموده، مربوط
به علم اخلاق است و تنها مربيان اخلاقى بايد به درمان آن برخيزند؛ ولى هنگامى كه
از صورت معمولى- كه در غالب مردم ممكن است يافت شود- خارج شد، در اين حالت صورت
«بيمارى» به خود مىگيرد و از موضوع علم اخلاق بيرون مىرود. حسدهاى افراطى،
تكبرهاى افراطى، كينهتوزيهاى افراطى، خودنماييهاى افراطى و مانند اينها همه داخل
در اين قسمت مىباشند.
جالب توجه اينكه در سوره منافقون ضمن بيان حالات منافقين، موضوع سوءظن و
بدبينى را يكى از صفات آنها شمرده و مىفرمايد: آنها
نام کتاب : زندگى در پرتو اخلاق نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 144