نام کتاب : دائرة المعارف فقه مقارن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 213
عدم خلأ قانونى در اسلام
پيشگفتار:
الف) جهانى كه در آن زندگى مىكنيم داراى نظم خاصّى بوده و تمامى ذرات آن
هدفمند و تحت هدايت عمومى مىباشد. از كوچكترين ذرّات اتم گرفته تا بزرگترين
كهكشانها و اجرام آسمانى كه تاكنون شناخته شدهاند، همگى گواه بر اين حقيقت
هستند. قرآن كريم نيز به اين موضوع اشاره كرده، مىفرمايد: «رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ
هَدى».[1]
ب) انسان نيز از اين قانون الهى تكوينى مستثنا نيست ولى از آنجا كه موجودى
داراى عقل و شعور است، خداوند هدايت تكوينىاش را با هدايت تشريعى او به وسيله
پيامبران، همراه كرده است. [2]
ج) از سوى ديگر، انسان موجودى اجتماعى است زيرا نيازهايى دارد كه جز در قالب
اجتماع برآورده نمىشود همچون نيازهاى مادّى و عاطفى انسانها به يكديگر.
د) زندگى در اجتماع باعث پيدايش تزاحم منافع بين افراد مىگردد و علاوه بر اين
استمرار زندگى اجتماعى نيازمند تقسيم وظايف بين اشخاص و مديريت كلان اجتماعى است.
بدين ترتيب عقل انسان حكم مىكند كه براى بقاى زندگى اجتماعى هم به وجود قانونى
نيازمند است كه تزاحمات موجود ميان افراد را حل كرده و يا مانع ايجاد تزاحم بين
آنان شود و نيز وظايف اجتماعى را بين اشخاص تقسيم نمايد و هم نيازمند وجود مجرى
قانون است كه آن را عادلانه به اجرا بگذارد.
ه) تاريخ زندگى انسان، نشانگر تلاشهاى بىشمارى است كه انسانها براى رسيدن
به قانون مطلوب و دسترسى به مجريان عادل به كار بستهاند ولى از آنجا كه شناخت
انسان از خود و محيط پيرامونش ناقص بوده و همواره در حال تكامل است، هيچكدام از
اين تلاشها نتوانسته است به نتيجه قطعى برسد و لذا هميشه شاهد اصلاحات و تغييرات
فراوانى بوده و هستيم كه انسانها در قوانين