نام کتاب : دائرة المعارف فقه مقارن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 183
شرايط و اجزا و قواطع و موانع آن، مستحبات و مكروهات و مقدّمات و دهها فرع
ديگر درباره نماز، از آيات به دست نمىآيد. هر چند فروع و جزئيات محدودى را از
آيه: «إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ
فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا
بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ»[1] (و مانند آن) استفاده كردهاند، ولى واضح است
كه مسائل بسيار ديگرى در وضو و نماز هست كه بايد با كمك روايات تبيين شود.
بر همين اساس اين بحث مطرح شده است كه آيا با خبر واحد مىتوان عموم و يا
اطلاق قرآن را تخصيص يا تقييد زد؟
غالب فقهاى اسلام، تخصيص و تقييد قرآن را به خبر واحد ممكن دانستهاند. گروهى
اندك از اهل سنّت آن را منع كردهاند. قاضى أبو بكر باقلانى در مسأله توقّف كرده
است. برخى نيز تفصيل دادهاند. از جمله: عيسى بن ابان گفته: اگر عام قرآنى قبلًا
به دليلى قطعى (يعنى قرآن، خبر متواتر يا محفوف به قرينه قطعى و دليل عقلى قطعى)
تخصيص خورده باشد، پس از آن تخصيص زدنش با خبر واحد جايز است وگرنه جايز نيست. [2] براى جواز
تخصيص و تقييد قرآن به خبر واحد مىتوان گفت:
در برخى آيات، پيامبر اكرم بيانكننده قرآن دانسته شده است. آنجا كه
مىفرمايد:
« «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ
ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ ...»؛ و ما اين قرآن
را بر تو نازل كرديم تا آن چه را به سوى مردم نازل شده براى آنها روشن سازى». [3]
اين آيه دليل بر حجيّت سخن پيغمبر صلى الله عليه و آله در تبيين آيات است،
خواه به صورت خبر متواتر باشد يا خبر واحد و تبيين آن حضرت اختصاص به متشابهات
قرآن ندارد بلكه اگر تبيينى (هر چند به صورت تخصيص و تقييد) نسبت به ظواهر قرآن هم
داشته باشد آن نيز حجّت است. و تخصيص و تقييد هم نوعى بيان است. بيان اهل بيت
عليهم السلام نيز به بيان پيامبر ملحق مىشود و اعتبار دارد و دليل اين الحاق حديث
ثقلين و ساير ادلّه است كه اهل بيت عليهم السلام صريحاً گفتهاند آنچه ما مىگوييم
از پيامبر صلى الله عليه و آله به ما رسيده است. [4] و سيره اصحاب پيامبر و مسلمين بر اين جارى
بوده كه جزئيات و تفاصيل احكام را از اخبار واحد ثقاتى مىگرفتند كه از پيامبر نقل
مىنمودند.
در اينجا دو سؤال مطرح است:
1. قرآن حجت قطعى است و بدون ترديد از سوى خدا صادر شده است، امّا خبر واحد
حجّت قطعى نيست. كنار گذاشتن دليل قطعى به وسيله دليل غير قطعى عقلًا جايز نيست.
بنابراين دست برداشتن از عمومات و مطلقات قرآن با خبر واحد صحيح نيست.
جواب آن است كه قرآن از نظر صدور قطعى است ولى از نظر دلالت، عمومات و اطلاقات
آن قطعى نيستند و حجيّت آن از باب حجيّت ظواهر