سالها پيش
براى نخستين بار، درسى به عنوان «عقايد و مذاهب»
در حوزه علميّه قم، شروع كردم كه جمع كثيرى از طلّاب و فضلا در آن شركت داشتند.
آن درسها در
شبهاى پنجشنبه و جمعه بود و حدود 30 سال، طول كشيد و كتابهاى:
«آفريدگار جهان»، «خدا را چگونه بشناسيم»،
«رهبران بزرگ» و «آخرين فرضيّههاى تكامل»،
و كتب ديگر كه نتيجه آن بحثها بود با يارى بعضى از دوستان شركت كننده كه استعداد
سرشارى داشتند در رشتههاى گوناگون «عقايد و مذاهب»
تحرير يافت و به زيور طبع آراسته شد.
اهمّيّت و
لزوم فوقالعاده اين مباحث، در حوزههاى علمى دينى و دانشگاهى، در سطوح مختلف، با
توجّه به هجوم روز افزون «عوامل استعمار»
به مبانى فكرى و عقيدتى مسلمانان، سبب شد كه بار ديگر اين بحثها در سطحى وسيعتر
به يارى خدا ادامه يابد، ولى بر اساس تجربهاى كه در اين قسمت داشتم، معتقد بودم
بايد سطح علمى و پايه تحصيلى شركت كنندگان در بحث، مشخّص باشد تا بتوان مطالب را
طبق معلومات شركت كنندگان پياده كرد.
برخورد افكار
در عصر ما كه عصر ارتباطهاى وسيع و سريع است امرى اجتنابناپذير بوده و جنگ عقايد
در اين عصر از جنگهاى نظامى، وسيعتر و گستردهتر مىباشد، و وجود وسايل مجهّز
ارتباط جمعى، به اين جنگ وسعت بىسابقهاى بخشيده است.
جايى كه نيمى
از مردم جهان به عنوان مثال مىتوانند يك مسابقه ورزشى را با