responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيدايش مذاهب نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 43

بيگانگى از دنيا در منطق اسلام نيست، بلكه در دو جمله خلاصه مى‌شود؛ نخست اين كه، اگر انسان چيزى را از دست داد به سوگ و عزا ننشيند و با بى‌اعتنايى به آن، خود را براى فعّاليّت‌هاى ثمربخش آينده، آماده سازد، نه اين كه باقيمانده نيرو و انرژى خود را در راه تأسّف بر گذشته به باد دهد!

و ديگر اين كه، نسبت به آن چه دارد وابستگى و دلبستگى‌ «در سرحدّ اسارت» نداشته باشد تا آزادى خود را به اين وسيله از دست ندهد.

در جاى ديگر از نهج البلاغه مى‌خوانيم:

«أَيُّهَا النَاسُ الزَهَادَةُ قِصَرُ الأَمَلِ و الشُّكْرُ عِند النِّعَمَ و التَوَرُّعُ عِندَ المَحارِمِ». [1]

در اين عبارت زهد در سه چيز خلاصه شده است:

1- كاستن از آرزوهاى دور و دراز شخصى كه انسان را از اجتماع بيگانه و در خود و منافع مادّى خويش فرو مى‌برد، و مجال همه چيز را از او سلب مى‌كند.

2- توجّه به شكرگذارى يعنى صرف هر نعمتى در راهى كه براى آن آفريده شده نه اندوختن و انباشتن و گنج ساختن.

3- پرهيز از گناه به هنگامى كه انسان بر سر دوراهى قرار مى‌گيرد، و منافع شخصيش در يك مسير، و حقّ و عدالت در مسير ديگر.

فلسفه زهد:

با توجّه به تفسيرى كه درباره زهد در بالا ذكر شد، فلسفه زهد به خوبى روشن مى‌شود، زيرا:

اوّل اين كه: ترك وابستگى و عدم اسارت در چنگال مال و مقام مادّى، يك نوع‌


[1]. نهج البلاغه، خطبه 81.

نام کتاب : پيدايش مذاهب نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 43
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست