از آگاهترين و ماهرترين دانشمندان و جرّاحان روى زمين ضرورت داشته باشد،
چگونه مىتوانيم در برابر ساختمان و نظام يك «قلب طبيعى» كه دهها سال بدون وقفه كار مىكند، بىتفاوت
بمانيم و حدّاقل در علم و قدرتى كه آن را به وجود آورده نينديشيم؟!
نظير اين صحنهها در تمام رشتههاى علمى امروز در برابر چشم ما وجود دارد.
آيا به عقيده شما انگيزهاى طبيعىتر از اين براى پيدايش افكار مذهبى و ايمان
به وجود يك عقل كل و قدرت بىپايان و مافوق طبيعى پيدا مىشود؟
پيشرفت ماترياليسم با پيشرفت علوم:
در اين جا يك سؤال مهمّ باقى مىماند و آن اين كه اگر «درك عقلانى» از سرچشمههاى اصيل مذهب است و اگر «آگاهى از نظام هستى» با «ايمان به وجود يك عقل كلّ» رابطه نزديك و ناگسستنى دارد، چرا ما محصول پيشروى علوم
طبيعى را، پيشروى افكار مذهبى نمىبينيم و بلكه به عكس، گرايشهاى ماترياليستى را
در ميان دانشمندان علوم طبيعى- يعنى كاشفان اسرار و رموز جهان طبيعت و نظامات
هستى- فراوان مىيابيم؟
اين سؤال مهمّى است كه اغلب در اين گونه بحثها به نظر مىرسد.
مطالعه تاريخ تحوّل علوم طبيعى و انقلاب علمى اروپا و موانعى كه اين انقلاب بر
سر راه داشت از يك سو، و مطالعه چگونگى مذهبى كه در مهد اين انقلاب وجود داشت و
برداشت دانشمندان علوم طبيعى از مذهب از سوى ديگر، و دقّت در آن چه اين دانشمندان «نفى» و «اثبات» مىكنند از سوى
سوّم، و بررسى آميخته شدن مسائل سياسى و اقتصادى با مسائل مذهبى از سوى چهارم،
مىتواند پاسخ اين سؤال را روشن سازد.