responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيدايش مذاهب نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 25

پيرمرد گفت: بنابراين رنج ما بى‌حاصل بود و اين مصيبت را بايد به حساب پروردگار بگذاريم، زيرا هيچ پاداشى نخواهيم داشت! على عليه السلام فرمود: آرام باش اى پيرمرد! خداوند پاداش بزرگى به هنگام رفتن و بازگشت براى شما مقرّر داشته و هيچ گاه و در هيچ حالى مجبور نبوده‌ايد. پيرمرد گفت: چگونه؟ با اين كه قضا و قدر، ما را در اين راه سير داده؟! فرمود: واى بر تو گويا گمان كردى قضا لازم و قدر حتمى، در كار است‌ (و ما مجبوريم؟)، اگر چنين باشد، «ثواب» و «عقاب» باطل مى‌گردد و «وعد» و «وعيد» مفهوم نخواهد داشت، «نيكوكار» از «بدكار» سزاوارتر به ستايش نيست و نه‌ «بدكار» بيش از «نيكوكار» در خور مذمّت، نبايد گنهكار سرزنش گردد و نه از اطاعت‌كننده، مدح شود!

اين گفتار و عقيده بت‌پرستان و لشكريان شيطان و گواهان باطل و نابينايان در برابر حقّ است و آنها جبريّون و مجوس اين امّتند! خداوند، امرِ اختيارى كرده و تكاليف آسان نموده نه كسى را مجبور به معصيت و نه مجبور به اطاعت كرده است و پيامبران را بيهوده نفرستاده و زمين و آسمان و آن چه در ميان آنهاست بيهوده نيافريده است، اين گمان كافران است، و واى بر آنهااز آتش دوزخ. پيرمرد (بار ديگر) پرسيد: پس اين قضا و قدر كه ما را به اين راه فرستاد چه بود؟ فرمود: منظور فرمان و حكم خداست، سپس اين آيه راتلاوت كرد:

« «و قَضى‌ رَبُّكَ ألَّا تَعْبُدُوا إلّاإيَّاهُ ...»؛ پروردگارت فرمان داده كه جز او را نپرستيد ...». [1]

بررسى نكته‌هاى حديث:

در اين حديث چند موضوع شايان توجّه است:


[1]. كشف المراد، بحث قضا و قدر؛ و اصول كافى، ج 1، ص 155 «با تفاوت مختصر».

نام کتاب : پيدايش مذاهب نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 25
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست