ب)
مبارزه ابراهيم عليه السلام با نمرود خود خواه و استعمارگر:
« «الَمْ تَرَ إِلَى
الَّذِى حَآجَّ إِبْراهيمَ فِى رَبِّهِ أَنْ آتاهُ اللَّهُ المُلْكَ»؛
آيا نديدى (و آگاهى ندارى از) كسى [/ نمرود]
كه با ابراهيم درباره پروردگارش محاجّه و گفتگو كرد؟ زيرا خداوند به او حكومت داده
بود (و بر اثر كمى ظرفيّت از باده غرور سرمست شده بود)».[1]
ج)
مبارزه موسى عليه السلام با فرعون و تبعيضات نژاديش:
« «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِىالْأَرْضِ
وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طَآئِفَةً مِنْهُمْ»؛
فرعون در زمين برترى جويى كرد و اهل آن را به گروههاى مختلفى تقسيم نمود، گروهى را
به ضعف و ناتوانى مىكشاند».[2]
« «وَ تِلْكَ نِعْمَةٌ
تَمُنُّهَا عَلَىَّ أَنْ عَبَّدْتَّ بَنِىإِسرائيلَ»؛ آيا اين
منّتى است كه تو بر من مىگذارى كه بنى اسرائيل را برده خود ساختهاى».[3]
د)
مبارزه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله با ثروتمندان استثمارگر مكّه، و سپس حجاز
و قيصرها و كسراها و اعتراض و انتقاد شديدى كه طبقه مرفّه حجاز به خاطر نزديك شدنش
به طبقات محروم و بىبضاعت از آن پيامبر داشتند:
« «وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ
مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ العَشِىِّ ...»؛
با كسانى باش كه پروردگار خود را صبح و عصر مىخوانند». [4]
ه)
هشدار قرآن در مورد تسليم نشدن در برابر وسوسههاى مشركان:
« «وَ لَوْلَا أَنْ
ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلًا»؛
و اگر تو را ثابت قدم