و به اين
ترتيب شفاعتشونده بايد ارتباط و پيوند با شفاعتكننده برقرار سازد، پيوندى از
طريق توجّه به حق و گواهى قولى و فعلى به آن، كه اين خود نيز عامل ديگرى براى
سازندگى و بسيج نيروها در مسير حق است.
احاديث
اسلامى و شفاعت:
در روايات
اسلامى نيز تعبيرات فراوانى مىبينيم كه مكمّل مفاد آيات فوق است:
1-
در «تفسير برهان» از امام كاظم عليه السلام از على
عليه السلام نقل شده كه مىفرمود: از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدم:
راوى حديث كه
ابن ابى عمير است مىگويد: از امام كاظم عليه السلام پرسيدم، چگونه براى مرتكبان
گناهان كبيره شفاعت ممكن است، در حالى كه خداوند مىفرمايد:
«وَ لَايَشْفَعُون إلَّالِمَنِ ارْتَضَى».
مسلّم است
كسى كه مرتكب كبائر شود، مورد خشنودى خدا نيست، امام عليه السلام در پاسخ گفت:
«هر فرد باايمانى كه مرتكب گناهى مىشود طبعاً
پشيمان خواهد شد و پيامبر صلى الله عليه و آله فرموده پشيمانى از گناه، توبه است،
... و كسى كه پشيمان نگردد مؤمن (واقعى) نيست و شفاعت براى او نخواهد بود و
«ظالم» است وخداوند مىفرمايد ظالمان، دوست و شفاعت كنندهاى ندارند».[1]
مضمون صدر حديث
اين است كه شفاعت شامل مرتكبان كبائر مىشود. ولى ذيل حديث روشن مىكند كه شرط
اصلى پذيرش شفاعت واجد بودن ايمانى است كه مجرم را به مرحله ندامت و خودسازى و
جبران برساند و از ظلم، طغيان و