responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 401

با توجّه به اين كه «عفطة» به گفته «صحاح اللغة» همان آبى است كه گوسفند (يا بز، هنگام عطسه) از بينى خود پراكنده مى‌كند، روشن مى‌شود كه تا چه حدّ دنياى مادّى با اين اهميّت و عظمتى كه در نظر عاشقان و دلباختگانش دارد، در برابر روح بزرگ على (ع) كوچك و بى‌ارزش است، در واقع يك گوسفند يا بز چه اندازه ارزش دارد كه آب بينى بى‌خاصيّت او ارزش داشته باشد، بلكه يك مايه پليد محسوب مى‌شود و به يقين اين گونه تعبيرات براى كسانى كه به ابعاد روح بزرگ آن حضرت آشنا نيستند بسيار شگفت‌آور است، ولى هنگامى كه به جهانى كه او در آن زندگى مى‌كند و مقامات عرفانى و معنوى آن حضرت آشنا مى‌شويم، مى‌بينيم كمترين مبالغه‌اى در اين تعبيرات نيست.

«سيّد رضى» (ره) در ذيل اين خطبه چنين مى‌گويد:

«بعضى گفته‌اند هنگامى كه كلام امير مؤمنان (ع) به اين جا رسيد مردى از «اهل عراق» برخاست و نامه‌اى به دست آن حضرت داد (گفته شده كه در آن نامه سؤالاتى بود كه تقاضاى جواب آنها را داشت). على (ع) مشغول مطالعه آن نامه شد و هنگامى كه از خواندن آن فراغت يافت «ابن عباس» عرض كرد: «اى امير مؤمنان چه خوب بود خطبه را از آنجا كه رها فرموديد ادامه مى‌داديد»! امام (ع) در پاسخ او فرمود: هيهات اى ابن عباس! اين سوز درونى بود كه زبانه كشيد و سپس آرام گرفت و فرو نشست (و ديگر مايل به ادامه آن نيستم).

نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 401
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست