نام کتاب : پيام امام امير المومنين(ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 328
اين فكر دائما روح او را آزار مىداد كه در برابر اين انحراف بزرگ چه بايد
انجام دهد و مسؤوليّت الهى خويش را چگونه پياده كند؟
به همين دليل اضافه مىكند: «پيوسته در اين انديشه بودم كه آيا با دست بريده
(و نداشتن يار و ياور به مخالفان) حمله كنم يا بر اين تاريكى كور، صبر نمايم؟» (و طفقت ارتئى بين ان اصول بيد جذّاء [1]، أو اصبر على طخية [2] عمياء).
امام (ع) با اين جمله، اين حقيقت را روشن مىسازد كه من هرگز مسئوليت خودم را
در برابر امّت و وظيفهاى كه خدا و پيامبرش بر دوشم گذارده بودند فراموش نكرده،
ولى چه كنم كه در ميان دو محذور، گرفتار بودم: محذور اوّل اين كه قيام كنم و با
مخالفان، درگير شوم در حالى كه از يك سو، يار و ياور كافى نداشتم و از سوى ديگر
اين قيام موجب شكاف در ميان مسلمين مىشد و فرصت به دست منافقان و دشمنانى مىداد
كه در انتظار چنين شرايطى بودند. محذور دوّم اين كه در آن محيط تاريك و ظلمانى صبر
كنم.
تعبير به «طخية عمياء» با توجّه به اين كه «طخيه» خود به معنى ظلمت و تاريكى است اشاره به اين است كه گاهى
ظلمتها شديد نيست و از خلال آن مىتوان شبحى مشاهده كرد، ولى اين ظلمت آن قدر شديد
بود كه بايد ظلمت كورش ناميد.
سپس توصيف بيشترى از شرايط آن زمان در سه جمله كوتاه و پر معنى ارائه مىدهد و
مىفرمايد: «ظلمت و فتنهاى كه بزرگسالان را فرسوده و كودكان خردسال را پير و مردم
با ايمان را تا واپسين دم زندگى و لقاى پروردگار رنج مىدهد» (يهرم فيها الكبير، و يشيب فيها الصّغير، و يكدح [3] فيها مؤمن حتّى يلقى ربّه).