نام کتاب : اسلام و كمكهاى مردمى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 30
اين كه) بر
نيكوكاران راه مؤاخذه نيست، و خداوند آمرزنده و مهربان است.
و (نيز)
ايرادى نيست بر آنها كه وقتى نزد تو آمدند كه آنها را بر مركبى (براى ميدان جهاد)
سوار كنى گفتى مركبى كه شما را بر آن سوار كنم ندارم (از نزد تو) بازگشتند در حالى
كه چشمانشان اشكبار بود، چرا كه چيزى كه در راه خدا انفاق كنند نداشتند.
«سوره توبه، آيات 91 و 92»
توضيح
در شأن نزول
آيه نخست چنين آمده است كه يكى از ياران با اخلاص پيامبر صلى الله عليه و آله عرض
كرد: اى پيامبر خدا! من پيرمردى نابينا و ناتوانم، حتّى كسى كه دست مرا بگيرد و به
ميدان جهاد بياورد، ندارم؛ آيا اگر در جهاد شركت نكنم معذورم؟ پيامبر صلى الله
عليه و آله سكوت كرد، سپس آيه نخست نازل شد و به اينگونه افراد اجازه داد.
از اين شأن
نزول چنين استفاده مىشود كه حتّى نابينانان به خود اجازه نمىدادند كه بدون اطلاع
پيامبر صلى الله عليه و آله از شركت در جهاد سرباز زنند، و به اين احتمال كه شايد
وجودشان با همين حالت براى تشويق مجاهدان و يا حدّ اقل سياهى لشكر، مفيد واقع شود
از پيامبر صلى الله عليه و آله كسب تكليف مىكردند.
در مورد آيه
دوم نيز در روايات مىخوانيم كه هفت نفر از فقراى انصار خدمت پيامبر صلى الله عليه
و آله رسيدند و تقاضا كردند وسيلهاى براى شركت در جهاد در اختيارشان گذارده شود،
امّا چون پيامبر صلى الله عليه و آله وسيلهاى در اختيار نداشت، جواب منفى به آنها
داد، آنها با چشمهاى پر از اشك از خدمتش خارج شدند و بعداً به نام «بكّائون» مشهور
گشتند.
نام کتاب : اسلام و كمكهاى مردمى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 30