نام کتاب : آفريدگار جهان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 224
خداپرستان در مورد خدا و روشن ساختن عقايد آنهاست.
ما معتقديم خدا وجودى بى پايان و قدرتى بى نهايت است و در عين توانايى، هيچگاه
كارى بر خلاف حكمت انجام نمىدهد. ما معتقديم خالق از مخلوق جدا نيست، در همه جا
هست و با همه چيز همراه است و در عين حال، مكان و زمان ندارد و حدّ و اندازهاى
براى او متصوّر نيست. [1] ما معتقديم قوانين طبيعى همان فعل خداست و نظم موجودات كار او و گواه وجود
اوست.
خداوند در جهان طبيعت براى هر پديده سببى و براى هر چيز اثر و نتيجهاى قرار
داده است و از طريق اسباب طبيعى، آثارى را به وجود مىآورد، نه اينكه جداى از علل
و اسباب طبيعى و بر هم زننده آنها باشد و هر كدام از اسباب و قوانين طبيعى
نشانهاى از قدرت و اراده او هستند. [2]
با در نظر گرفتن اين مطالب ديگر جايى براى اين ايراد باقى نمىماند، زيرا قبول
قوانين و سنن طبيعى نه تنها با قبول چنين خدايى منافات ندارد، بلكه بهترين وسيله
براى اثبات وجود او مىباشد بنابراين قوانين طبيعى و سير منظّم آنها خود حكايت از
قدرتى مافوق طبيعت مىكند كه پديد آورنده و اداره كننده آنهاست.
[1]. خداپرستان به خدايى كه در خارج
از عالم باشد اعتقاد ندارند، زيرا براى او مكانى نمىشناسند تا در موردآن بحث
كنند. او در همه جا هست و ارادهاش بر همه چيز مسلّط است.
«ستروس» از حكماى الهى معروف (1808-
1874) مىگويد: «بايد دانست كه اداره اساس عالم به واسطه يك عقل كلّى كه در خارج
محيط عالم باشد، صورت نمىگيرد، بلكه به واسطه يك عقل كل ابدى و بدون تغيير،
نيروهاى تكوينى عالم و ارتباطات آنان صورت مىگيرد».
(شرح مفصّل اين مطلب در بحث «صفات
خداوند» خواهد آمد.)
[2]. چنانكه در بحث قبل گفته شد،
خداپرستان اوّلين طرفداران علل و اسباب طبيعى و تأثير آنها مىباشند، تا آنجا كه
بعضى از محقّقين و بزرگان مىگويند: معجزه هم داراى علل و اسباب مخفى است كه ما
نمىتوانيم به حقيقت آن اسباب و علل واقف شويم و هيچ گاه معلول بدون علّت نمىشود.
بنابراين هر معلول طبيعى، علل طبيعى دارد و در مورد اعجاز هم همين طور است، ولى ما
هرگز علل اعجاز را درك نمىكنيم، زيرا با علل عادى فرق مىكند. (براى توضيح بيشتر
به بحث «اعجاز» در ترجمه تفسير الميزان، تأليف استاد علّامه طباطبايى رحمه الله و
كتاب پيام قرآن رجوع شود.)
نام کتاب : آفريدگار جهان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 224