2. سلسله اعصابى كه به طور غير ارادى، تمام حركات غير ارادى اعضا و دستگاههاى
بدن را اداره كرده و تمام حركات مربوط به گردش خون، تنفّس و گوارش به وسيله آنها
كنترل مىگردد. اين قسمت از اعصاب بر دو نوع است:
الف) اعصاب سمپاتيك، كه كارشان تند كردن حركات
بعضى از دستگاهها و اعضاى غير ارادى بدن مىباشد، كه در واقع به منزله گاز
اتومبيل و مأمور تشديد فعّاليّتهاى آنها هستند. اين دسته از اعصاب به وسيله يك
سرويس عصب با دستگاه مركزى نخاع و مغز ارتباط پيدا كرده و از اين راه هماهنگى
كاملى در ميان اعصاب برقرار مىگردد.
ب) اعصاب پاراسمپاتيك، كه درست در
نقطه مقابل اعصاب سمپاتيك است و مأمور تضعيف حركات اعضا و دستگاههاى مذكور
مىباشد و نقش ترمز اتومبيل را ايفا مىكند.
به طور كلّى در اثر همكارى و تعادل اين دو نوع از اعصاب خودكار، دستگاههاى
بدن، منظّم و باتعادل معيّنى كار كرده ونظم دقيقى در دستگاههاى بدن برقرار
مىشود، كه اين موضوع بدون توجّه انسان، به طور غير ارادى و خودكار انجام مىگيرد.
اكنون بينديشيد كه اگر چنين تعادل دقيقى در كار آنها نبود، چه بىنظمى و هرج و
مرجِ عجيبى، بدن انسان را فرا مىگرفت؟
آرى، سرانجام، همكارى و هماهنگى اعضا به هم خورده و به كلّى از كار و فعّاليّت
باز مىماندند.
[1]. البتّه بايد دانست كه عصبهاى
دِماغى و نخاعى از هم جدا نيستند و اعصاب دماغى كه 12 جفت مىباشند، به طور مستقيم
از مغز خارج شده و به اعضاى مختلف بدن (چشم، گوش، زبان و ...) متّصل مىشوند و
رابطه آنها را با مغز برقرار مىسازد، ولى اعصاب نخاعى از قسمت تحتانى (زيرين) مغز
به نام «نخاع شوكى» سرچشمه گرفته و از سوراخهايى كه در بين مهرهها وجود دارد
منشعب مىگردند. تعداد عصبهاى نخاعى 31 جفت است.
نام کتاب : آفريدگار جهان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 151