نام کتاب : خرد گرايى در قرآن و حديث نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 341
تو سلام!»، [آن فرشته] مىگويد: «نه، بلكه تو سزاوار [سلام و درود] هستى».
1098. امام على عليه السلام- در وصف يارانش-: اگر در روز، آنان را ببينى، آنها را گروهى خواهى يافت كه «به نرمى بر زمين راه مىروند» و به نيكى با مردم سخن مىگويند «و اگر نادانان با آنان در گفتگو شوند، به ملايمت پاسخ دهند» و «اگر به كارى لغو و بيهوده برخورد كنند به بزرگوارى از آن بگذرند».
1099. امام صادق عليه السلام- در وصف شيعيان-: اگر فرد نادانى، آنان را طرف خطاب قرار دهد، به نرمى پاسخ دهند، و اگر نيازمندى به آنان پناه برد، بر او ترحّم كنند، و در هنگام مرگ، غمگين نباشند.
1100. الاغانى: ابراهيم، فرزند خليفه عباسى، بسيار با اميرمؤمنان دشمن بود. روزى به مأمون گفت كه على عليه السلام را در خواب ديده است و از او پرسيده: «كيستى؟».
جواب داده است كه على بن ابى طالب است.
[ابراهيم گفت:] مقدارى راه رفتيم تا به پلى رسيديم. خواست زودتر از من عبور كند، او را گرفتم و گفتم: «تو ادّعاى فرمانروايى دارى با آنكه ما شايستهتر بدان هستيم. او در جواب، پاسخى بليغانه، آن گونه كه او را وصف مىكنند، نداد». مأمون گفت: «مگر چه پاسخ داد؟». ابراهيم گفت: «چيزى جز سلاماً سلاماً [درود، درود] نگفت».
مأمون گفت: «به خدا سوگند، بليغترين پاسخ را داده است». ابراهيم گفت:
«چطور؟». مأمون گفت: «به تو فهمانده كه نادانى و درخور گفتگو نيستى.
خداوند عزّوجلّ فرموده است: «هنگامى كه نادانى با آنان گفتگو كند، گويند:
سلام». ابراهيم، شرمنده گشت و گفت: «كاش اين قصه را برايت نمىگفتم».
ب: سكوت هنگام نزاع و درگيرى
1101. پيامبر صلى الله عليه و آله: موسى عليه السلام، خضر عليه السلام را ملاقات كرد و گفت: «مرا پند ده». خضر فرمود:
«اى جوينده دانش... اى موسى! اگر دانش مىخواهى خودت را وقف آن ساز؛ زيرا دانش، از آنِ كسى است كه خود را وقف آن سازد؛ از
نام کتاب : خرد گرايى در قرآن و حديث نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 341