نام کتاب : خرد گرايى در قرآن و حديث نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 280
مىنمايند، اين حالات عبارتاند از:
1. علم
حالت اوّل، علم و آگاهى است. كسى كه مىداند و مىداند، كه مىداند به او عالِم گفته مىشود. چنين فردى، شايستگى دارد كه معلّم ديگران باشد و از نظر اسلام، وظيفه او تعليم و وظيفه مردم، تعلّم و پرسش از اوست: فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ.[1] از اهل ذكر و دانش بپرسيد، اگر نمىدانيد.
2. غفلت
حالت دوم، غفلت است. غافل، كسى است كه مىداند و نمىداند كه مىداند. در اينجا وظيفه كسانى كه هشيار هستند، اين است كه او را از خواب غفلت بيدار كنند:
حالت سوم، جهل بسيط است. جاهل بسيط، كسى است كه چيزى را نمىداند، اعم از اينكه بداند نمىداند و يا نداند كه نمىداند. در هر حال، وظيفه عالم نسبت به او تعليم و تكليف او تعلّم است و مشمول آيه شريف: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ».
4. جهل مركّب
حالت چهارم، جهل مركّب است. اين جهل، تركيبى است از دو جهل: ندانستن و تصوّر دانستن. جاهل مركّب، كسى است كه نمىداند و تصوّر مىكند كه مىداند.