نام کتاب : خرد گرايى در قرآن و حديث نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 24
اقامت راندند. و به آرامشى كه در بدنش پديد آمده بود، پاهايش در قرارگاه ايمنى و آسايش استوار بماند؛ به آنچه دل خود را به كار واداشت و پروردگارش را خشنود ساخت.[1]
بر اين اساس و بر مبناى آنچه در كتاب «العلم و الحكمة في الكتاب والسنة»، در تعريف علم و حكمت حقيقى بيان كرديم، علم و حكمت و عقل، در متون اسلامى سه تعبير مختلف از يك نيروى نورانىِ سازنده باطنى در وجود انسان است. اين نيرو، از آن جهت كه انسان را به تكامل مادّى و معنوى هدايت مىكند، نورِ علم، و به دليل آنكه از استحكامى برخوردار است كه خطاپذير نيست، حكمت حقيقى، و به لحاظ آنكه انسان را به انتخاب كردار نيك، وادار مىسازد و از لغزشهاى فكرى و عملى باز مىدارد، عقل ناميده مىشود. بررسى مبادى، اسباب و آثار، آفات و موانع علم، حكمت[2] و عقل[3] به روشنى اين مدّعا را اثبات مىكند.
عقل نظرى و عقل عملى
در تفسير عقل نظرى و عقل عملى، دو نظريه وجود دارد:
نظريه اوّل اين است كه عقل، مبدأ ادراك است و در اين مورد، تفاوتى ميان عقل نظرى و عقل عملى وجود ندارد؛ بلكه تفاوت در هدف است. اگر هدف از ادراكِ چيزى، شناخت بود، مبدأ ادراك آن، عقل نظرى ناميده مىشود؛ مانند شناخت حقيقت هستى؛ و اگر هدف از ادراكِ چيزى عمل بود، مبدأ ادراك آن، عقل عملى ناميده مىشود؛ مانند شناختِ نيكو بودنِ عدل و زشت بودن ظلم، پسنديده بودن صبر، ناپسند بودن جزع و ... اين نظريه به مشهور فلاسفه نسبت داده شده است.
بر اساس اين نظريه، عقل عملى، مبدأ ادراك است نه تحريك.
نظريه دوم، اين است كه تفاوتِ ميانِ عقل نظرى و عقل عملى، جوهرى است، يعنى تفاوت در مبدأ ادراك بودن آنهاست. عقل نظرى، مبدأ ادراك است؛ خواه هدف از ادراك، معرفت باشد يا عمل؛ و عقل عملى، مبدأ تحريك است و نه ادراك.