نام کتاب : دانش رجال از ديدگاه اهل سنت نویسنده : جديدى نژاد، محمد رضا جلد : 1 صفحه : 40
براى فردى تابعى، و صحابيان- چنان كه در فصل دوم خواهيم گفت-، همگى عادل و مورد اعتماد بودهاند.
خلاصه آن كه در آن زمان، نه كثرت واسطه در اسانيد مطرح بوده، و نه وجود راويان ضعيف و دروغپرداز؛ امّا با وقوع فتنهها در ايّام خلافت على عليه السلام دو بدعت روياروى يكديگر شكل گرفت: يكى بدعت خوارج كه به تكفير على عليه السلام پرداختند؛ و ديگرى بدعت شيعيان (به ادّعاى اهل سنّت) كه مدّعى امامت و عصمت على عليه السلام بودند و حتى برخى مانند: عبداللَّه بن سبأ و پيروان او ادّعاى نبوّت و خدايى وى را داشتند.
عبداللَّه بن سبأ، اوّلين كسى بود كه روايات باطل و كذب را رواج داد و اين، به واسطه فرصتهاى مناسبى بوده كه او در زمان وقوع فتنهها به دست آورده بود.
نهايت امر آن كه با وقوع فتنهها، مردم به سه دسته تقسيم شدند: اهل سنّت، شيعه و خوارج. مراد ابن سيرين نيز از اهل بدعت- در كلامى كه پيشتر از وى نقل كرديم-، شيعيانِ غالى و خوارجاند.
از اخبار ديگرى كه بر آغاز سؤال از اسناد در زمان مذكور (يعنى حدود سال چهلم هجرى) دلالت مىكنند، خبرى است كه احمد بن حنبل با سند از ابراهيم نخعى (م 96 ق) نقل كرده است. همانا بحث از اسناد در ايّام مختار شروع شد و سبب آن، كثرت دروغهايى بوده كه در آن ايّام به على عليه السلام نسبت داده مىشد.[1] مختار ثقفى در سال اوّل هجرت به دنيا آمد و در سال 67 هجرى به دست مصعب بن زبير (م 71 ق) به قتل رسيد. بنا بر اين، مراد از ايّام مختار، همان محدوده تاريخىاى است كه ذكر شد.
در مقابل اين گونه اخبار، ابن ابى حاتم با سندش به خالد بن نزار (م 222 ق)
[1]. العلل و معرفة الرجال للامام أحمد برواية ابنه عبد اللَّه، ج 3، ص 380، فقره 5673؛ شرح علل الترمذى، ص 52.
نام کتاب : دانش رجال از ديدگاه اهل سنت نویسنده : جديدى نژاد، محمد رضا جلد : 1 صفحه : 40