توجّه به اين نكته كه خود ابو غالب زرارى، استاد نجاشى بوده است، به نظر مىرسد كه نجاشى رحمه الله تعبير «شيخنا» را در توصيف ابو غالب، جدّ محمّد بن عبيد اللَّه، آورده است، نه در توصيف خود محمّد؛ چنان كه در شرح حال جعفر بن محمّد بن مالك فزارى،[1] از ابو غالب زرارى با تعبير «شيخنا» ياد كرده است.
از سوى ديگر، عدم ذكر طريق به كتابهاى محمّد بن عبيد اللَّه بن ابى غالب، بر استادىِ وى براى نجاشى دلالت ندارد؛ زيرا نجاشى رحمه الله در بسيارى از موارد ديگر نيز طريق به كتابهاى معاصران خود را ذكر نكرده است، چنان كه طريق به كتابهاى سيّد مرتضى و سيّد رضى را نياورده است.
11. محمّد بن هارون بن موسى، ابو حسين تلّعكبرى.
نجاشى رحمه الله در شرح حال احمد بن محمّد بن ربيع، با تعبير «قال» از وى مطلب نقل كرده است.[2] وى همچنين در شرح حال پدر محمّد، هارون بن موسى، مىگويد:
كنت أحضر فى داره مع ابنه أبى جعفر و الناس يقرؤون عليه؛
من با فرزندش ابو جعفر، در خانهاش حاضر مىشديم و مردم، كتابهاى حديث را بر وى قرائت مىكردند.[3] او در هيچ يك از اسناد رجال النجاشى، قرار نگرفته است.
با توجّه به اين نكات، روشن مىشود كه استاد شمردن وى براى نجاشى، چنان كه شيخ آقابزرگ تهرانى بدان تصريح كرده است،[4] وجهى ندارد.
12. هارون بن موسى تلّعكبرى، ابو محمّد (م 385 ق).
سيّد بحر العلوم[5] و محدّث نورى[6] وى را از اساتيد نجاشى شمردهاند؛ ليكن