خود، اين گونه روايت كردهاند- و اين مطلب، چگونه مىتواند بر اشتمال كتاب كشّى بر رجال عامّه، دلالت داشته باشد؟!
ثانياً، جمله: «من جهة العامّة»، تحريفشده جمله: «من جهة عماه» است و اين گونه تحريفات، در نسخههاى رجال الكشّى، فراوان رخ داده است.
دليل بر اين ادّعا، آن كه: كشّى، پس از عبارت مذكور، داستان كور شدن صاحب شرح حال را با سندى حاوى رجال شيعى، بدين گونه نقل مىكند:
روى عبد اللَّه بن إبراهيم، قال: أخبرنا أبو مريم الأنصارىّ، عن المنهال بن عمرو عن زرّ بن حبيش، قال: خرج علىّ بن أبى طالب عليه السلام من القصر ...، الخبر.
او جريان را اين گونه شرح مىدهد:
امير مؤمنان عليه السلام از گروهى از صحابه كه نزدش حاضر بودند، خواست كه به نفع وى شهادت دهند كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير، جمله:
«من كنتُ مولاه، فهذا علىٌّ مولاه»
را فرموده است. ابو ايّوب، ذو الشهادتين، قيس بن سعد و عبد اللَّه بن بديل، شهادت دادند و انَس بن مالك و براء بن عازب، ساكت ماندند و به نفع امام عليه السلام شهادت ندادند.
پس، امير مؤمنان عليه السلام هر دوى آنان را نفرين فرمود و پس از نفرين ايشان بود كه انس بن مالك به برص (پيسى) مبتلا گرديد و براء كور شد.
ثالثاً، چگونه ممكن است كه تلخيص كتاب، فقط در جهت خارج كردن راويان عامّى بوده، حال آن كه در تلخيص نيز نام عدّهاى از عامّه (همانند: محمّد بن اسحاق، محمّد بن مُنكَدر، عمرو بن خالد، عمرو بن جُمَيع، عمرو بن قيس، حَفْص بن غياث، حسين بن عَلْوان، عبد الملك بن جُريح، قيس بن ربيع، مَسعَدة بن صَدَقه، عَبّاد بن صُهيب، ابو مِقدام، كثير النَّواء، يوسف بن حارث، و عبد اللَّه برقى) كه از امامان عليهم السلام روايت نقل كردهاند، وجود دارد.[1] در ردّ نظريّه اوّل، همچنين برخى به استناد نامى كه ابن شهرآشوب در معالم العلماء براى اين كتاب ذكر كرده است (معرفة الناقلين عن الأئمّة الصادقين عليهم السلام)، موضوع كتاب را