responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : بازشناسى منابع اصلى رجال شيعه نویسنده : رحمان ستايش، محمد كاظم؛ جديدي نژاد، محمد رضا    جلد : 1  صفحه : 339

مُسند نيافته، يعنى حديث، مرسل يا مرفوع يا مقطوع يا موقوف و يا مانند اينها بوده، آنها را ذكر نكرده است؛ زيرا فايده‌اى بر آن، مترتّب نمى‌شده است.

بنا بر اين، «أسند عنه» از الفاظ مدح نيست.[1] با توجّه به بيان سيّد حسن صدر، اشكال دوم صاحب توضيح المقال بر قول پنجم، برطرف مى‌گردد.

آنچه درباره بيان سيّد حسن صدر، به نظر مى‌رسد، اين كه: اشكالى متوجّه آن است و آن، اين است كه وى در مقدّمه دوم كلامش گفت كه تعبير «أسند عنه»، فقط در شرح حال 305 نفر از اصحاب امام صادق عليه السلام آمده است كه اغلبشان افرادى غير معروف و مجهول‌اند.

بر اساس اين گفته، روايت‌هاى ابن عقده از اكثر اصحاب امام صادق عليه السلام- كه معروف هم هستند، همانند: زراره و جميل بن درّاج- بايد مرسل باشند و فقط روايت‌هاى وى از عدّه كمى از اصحاب امام صادق عليه السلام- كه اغلب غير معروف و مجهول اند- بايد به صورت مسند و متّصل باشند.

البتّه پر واضح است كه آنچه در واقع است، چنين چيزى نيست. بنا بر اين، با اين بيان نيز نمى‌توان قول پنجم را پذيرفت.

قول ششم. قرائت «أسند»، به صيغه فعل معلوم است و مراد از «أَسنَدَ عنه» اين است كه افرادى كه اين تعبير براى آنان آمده، فقط از امام عليه السلام روايت كرده‌اند، نه از ساير راويان.

بر اساس اين قرائت، فاعل فعل «أَسنَدَ» همان صاحب شرح حال است و ضمير در «عنه» به امام عليه السلام برمى‌گردد.


[1]. نهاية الدراية، ص 401 و 402

نام کتاب : بازشناسى منابع اصلى رجال شيعه نویسنده : رحمان ستايش، محمد كاظم؛ جديدي نژاد، محمد رضا    جلد : 1  صفحه : 339
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست