بر اين اساس، مشكلى ديگر رخ نموده است كه: چه طور در برخى موارد، نام يك شخص، هم در ميان اصحاب امام عليه السلام و هم در باب كسانى كه از ائمّه عليهم السلام روايت نكردهاند، آمده است، در حالى كه اين نكته با معنايى كه براى اصحاب گفتيم، سازگارى ندارد؟
اين مشكل در گفتار آينده مورد بحث قرار خواهد گرفت.
امّا آنچه در ارتباط با بحث كنونى ماست، اين كه: برخى براى حلّ مشكل فوق، از ظهور عبارت مذكور، دست برداشتهاند. از اين رو بجاست كه هماكنون بحثى مستقل را درباره مراد شيخ طوسى رحمه الله از تعبير «اصحاب»، مطرح كنيم، اگرچه كاربرد اين بحث، در گفتار آينده است.
در مورد «اصحاب»، دو ديدگاه مخالف، ارائه شده است:
ديدگاه اوّل
مير داماد در الرواشح السماويّة مىگويد:
مراد شيخ طوسى از «اصحاب» در كتاب رجالش، اصحاب روايت است، نه اصحاب لقاء.[1] توضيح، اين كه: صاحب و صحابى، به كسى گفته مىشود كه با معصوم همراهى و مصاحبت داشته است، كه اين مصاحبت، هم با ديدار با معصوم- كه اصطلاحاً «لقاء» گفته مىشود- سازگار است و هم با مصاحبت و نقل روايت از ايشان.
بر اساس اين ديدگاه، مراد از روايت، اعم از روايت بىواسطه و روايت باواسطه است و ملاقات يا عدم ملاقات امام عليه السلام، در اين معنا از «اصحاب»، داخل نيست.
مير داماد براى اثبات مدّعاى خويش، شواهدى را ذكر كرده كه مضمون آنها چنين است:
شاهد اوّل. شيخ طوسى رحمه الله محمّد بن ابى عمير را در شمار اصحاب امام رضا عليه السلام