كرده، رواياتش را به اشخاص معتمد و صحيحالمذهب اختصاص داده باشد.
او در شرح حال عبيد اللَّه بن احمد بن ابى زيد (معروف به ابو طالب انبارى)، از استادش حسين بن عبيد اللَّه غضايرى نقل كرده است كه:
ابو طالب، وارد بغداد شد و من كوشيدم كه اصحاب ما زمينه ديدار مرا با او فراهم كنند و از او حديث بشنوم؛ ليكن آنان چنين نكردند.[1] اين ممانعت از ملاقات انبارى نيز از جمله شواهد «امتناع علماى آن عصر از روايت كردن از ضعيفان» است.
5. برخى تعبيرات كه وى در مقام تضعيف به كار برده است، همانند: «يعتمد المراسيل (به روايتهاى مرسل، اعتماد مىكند)» و «يروى عن الضعفاء و المجاهيل (از اشخاص ضعيف و مجهول، حديث مىكند)».
اين نوع تعبيرات، گوياى آن است كه قائل آنها، خود به روايت كردن از اشخاص ثقه مقيّد بوده است. شاهد اين ادّعا، آن است كه در برخى تعبيرات تضعيف، ديده مىشود كه نجاشى رحمه الله گفته است: