2. با غلبه تركان عثمانى بر مناطق شيعى خارج از قلمرو صفويه، علماى جبل عامل، به دليل وجود فشار بر آنها در آن مناطق، از آن جا مهاجرت كردند.
حال به تفصيل، هر دو فرضيه را بررسى مىكنيم:
1. حكومت صفويه و دعوت از علماى جبل عامل. حوزه اقتدار صفويان و سرخْكلاهان، كاملًا به دور از دنياى گذشته شيعيان دوازده امامى، پيش از هر چيز بر اعتقاد عاميانه و به دور از تحقيق و تحليل بر روى مطالب ذهنى متّكى بود؛ در حالى كه اين نكته، نمىتوانست در روند تكاملى آنها مؤثّر واقع شود. لذا در صدد چارهجويى برآمدند تا راهكارى بر اين مسئله پيدا كنند. عاقلانهترين روش، همان بود كه چندى قبل، سربداران (737- 783 ق) انجام داده بودند؛ يعنى دعوت از علماى جبل عامل.
با قيام شاه اسماعيل صفوى و اعلام رسميّت شيعه دوازده امامى،[1] به دليل اين كه تشيّع، به عنوان مذهب رسمى براى عامّه مردم، قابل تمسّك و شايان اعتماد باشد، نياز به آثار و تقريراتى در اين زمينهها بود. در اين باره، نه خاندان صفوى سابقه و ضابطهاى استوار و قابل استناد داشت، نه جنبشهاى پراكنده شيعه در اعصار گذشته، و بعد از اعلام رسميّت تشيّع، به دنبال جستجوى بسيار، يك بخش از كتاب قواعد الإسلام علّامه حلى (م 726 ق) به دست آمد.[2] جعفريان مىنويسد:
به نظر مىرسد كه اين سخن، به طور محدود در سال 907 ق، آن هم در آذربايجان درست باشد؛ امّا آگاهيم كه در نواحى ديگر، نسخههاى فراوانى از آثار علّامه يا ديگر منابع شيعى در ايران پيش از صفويه وجود داشته [است].[3]
[1]. تاريخ ادبيات در ايران، ج 5، ص 38- 39؛ دين و مذهب در عصر صفوى، ص 123.